تجلی سینمای ناب و انسانی
طلا و مس علیه روحانیت؟
این روز ها نقد هایی با این محتوا که فیلم «طلا و مس» بر ضد روحانیت است در برخی رسانه ها منعکس می شود. این نوشته که به قلم نگارنده در هفته نامه صبح صادق چاپ شده ، در پی پاسخگویی به این مسئله است.
فيلم «طلا و مس» از آن دست آثاري است كه سر به زير و بدون هيچ هياهويي مي آيند و ناگهان تبديل به ستاره مي شوند . در جشنواره فجر سال گذشته كمتر كسي روي اين فيلم حساب باز كرده بود، اما وقتي به نمايش درآمد همه را شگفت زده كرد و تبديل به يك پديده شد . امروز هم در ميان خيل آثار بنجل و سطحي كه پرده سينماها را تصاحب كرده اند ، طلا و مس يك غنيمت است . دغدغه تعالي فرهنگ و هنر ايجاب مي كند كه اين فيلم ، مورد پاسداشت قرار بگيرد . «طلا و مس» به كارگرداني همايون اسعديان حكايت آدم هايي است كه سينماي ما كمتر سراغشان مي رود؛ روحانيون! اين فيلم روايت طلبه جواني به نام سيد رضا است كه همراه همسر و دو فرزندش براي ادامه تحصيلات حوزوي و بهره بردن از درس يك استاد اخلاق از نيشابور به تهران مي آيد، اما اين هجرت، آنها را با دشواري هاي فراواني مواجه مي كند . در حالي كه با مشكلات معيشتي و اقتصادي درگير مي شوند ، همسر طلبه نيز مبتلا به بيماري ام اس مي گردد . به اين ترتيب «سيد رضا» بيشتر وقتش به جاي اين كه به درس و مطالعه اختصاص يابد ، صرف نگهداري از بچه ها ، رسيدگي به همسرش و مرتفع ساختن معاش مي شود ، اما در نهايت تمامي اين گرفتاري ها ختم به خير مي شوند و تجربيات به ظاهر تلخ ، راهي تازه را پيش روي طلبه جوان مي گشايند .
نگاه «طلا و مس» به روحانيت متفاوت است . نه به تقديس اين طيف مي پردازد و نه تضعيف . بلكه ضمن طرح برخي از انتقادات ، با زبان تصوير به همان انتقادات پاسخ مي دهد . كاراكتر پرستار در اين فيلم ، در واقع نماينده افرادي است كه تصوري كور كورانه از روحانيون دارند . در ابتداي فيلم ، هرگاه سيد رضا براي رسيدگي به وضعيت همسرش به بيمارستان مي رود ، با طعنه ها و تهمت هاي پرستار رو به رو مي شود . هوشمندي سازندگان فيلم اين بوده كه نخواستند با ديالوگ پاسخ دهند . بلكه مخاطب در مسير درام ، به اشتباه بودن تصورات پرستار پي مي برد . با اين تمهيد، فيلم توانسته در ارائه تصويري روشن و واقعي از روحانيت به توفيق برسد . يكي از بزرگترين مزيت هاي «طلا و مس» همين واقعي بودن است . همه چيز در اين فيلم نسبتي نزديك با ما به ازاي بيروني خودش دارد . نكته مهم ديگري كه در اين فيلم تجلي تصويري و داستاني يافته روحيات دروني و ارزش ها و ضد ارزش ها است ؛ بسياري از هنرمندان تلاش مي كنند كه مفاهيم باطني را به تصوير بكشند . اما دچار سطحي گرايي يا شعارزدگي مي شوند . اما در «طلا و مس» مفاهيمي همچون محبت ، اخلاق ، عشق ، خشم ، رنج و عذاب در قالبي كاملاً دراماتيك و هنري ترسيم شده است.
«طلا و مس» يك فيلم جذاب است . متأسفانه سينما و حتي سريال هاي متداول باعث شده اند كه هر گاه سخن از جذابيت در يك اثر سينمايي يا تلويزيوني مي رود، ياد ابتذال و استهجان بيفتيم، اما در طلا و مس جذابيت از راه سالم و انساني به دست آمده است . چون هدف اصلي فيلم تلنگر زدن به فطرت است . جاذبه حقيقي نه تنها با فريب مخاطب و تحريك احساسات سطحي و سخيف ايجاد نمي شود، بلكه راه درست خلق زيبايي ، تذكر حقيقت و انسانيت است . اتفاقي كه در اين فيلم رخ داده است . مثلا بخشي از اين زيبايي از طريق بازنمايي فضاي حوزه علميه و زندگي طلبگي بار آمده است . ضمن اين كه داستان و محتواي فيلم بر ساختاري مستحكم و منسجم استوار شده. دوربين چندان محسوس نيست و گويي مخاطب ، خود بخشي از فضاي فيلم شده است. از همه مهم تر شخصيت پردازي دقيق و عميق فيلم است . به طوري كه سيد رضا و همسرش و ساير آدم هاي فيلم گويي از خويشاوندان نزديك ما هستند!
معنويت و اخلاق در«طلا و مس» در بستر مسائل اجتماعي مطرح شده است . انتقاد از چالش ها و مصائب جامعه در اين فيلم با فضاي ذيطلبگي در هم آميخته است . اين باعث شده كه نقد در اين فيلم راه گشا و اميدوار كننده باشد . همچنانكه شخصيت هاي فيلم با وجود كشمكش هاي فراوان ، نه تنها دچار انحطاط و تباهي نمي شوند كه در كوره مشكلات آب ديده تر و انسان تر مي گردند. اين رويكرد با آنچه در آثار مدعي روشنفكري به عنوان نگاه اجتماعي مي آيد متضاد است . در آن نوع آثار طرح نگاه اجتماعي ، ابزاري و رياكارانه و با اغراض خاص همراه است . اما طلا و مس از اين بيماري مصون مانده است. نياز اصلي هنر ، به خصوص سينماي ما نيز دوري از سياه نمايي و در عين حال دغدغه مندي نسبت به وضع زندگي مردم كشورمان است.
«طلا و مس» ياد آور بسياري از فيلم هاي دوست داشتني ما طي 30 سال اخير است . فيلم هايي مثل «نياز» ، «قصه هاي مجيد» ، «بچه هاي آسمان» و ... . همه اين فيلم ها به خاطر اين محبوب تاريخ سينماي ايران شدند كه «ايراني» هستند ؛ داستان ، شخصيت ها و فضاي آن ها به بخشي از خاطرات جمعي و تاريخي ما مي پردازند. سينمايي كه جذابيت دارد و سرگرم كننده است، اما عوام زده و تجارت پيشه نيست و در عين حال از روشنفكر نمايي هم در امان مانده ؛ مخاطب اصلي اين فيلم مردم پاك سرشت و تشنه حقيقت هستند.
«طلا و مس» يك نشانه براي سينماست . يك ستاره كه مي توان با آن راه را از بي راه تشخيص داد . اين فيلم با تمام سادگي و بي آلايش بودنش ، تقريبا همه شاخص هاي مورد انتظار از يك فيلم را داراست. هم گوهر بي نظير عشق در آن يافت مي شود ، هم جذابيت و زيبايي ، هم داستان و كشمكش ، هم تفكر و انديشه و هم معنويت . طلا و مس نشان مي دهد كه مي توان فيلم اخلاقي ساخت و گرفتار شعار زدگي نشد؛در عين حال مخاطب بسيار جذب كرد. مي توان فيلم عشقي ساخت و در دام ابتذال نيفتاد، مي توان از صرف هزينه سرسام آور پرهيز كرد و فيلم فاخر ساخت ، مي توان فيلم اجتماعي ساخت و انتقاد كرد و دچار سياه نمايي و روشنفكر زدگي نشد و مي توان هاي بسيار ديگر. طلا و مس همچنين بار ديگر افسانه دروغين بي مخاطب بودن فيلم هاي ارزشي را باطل كرد و ثابت كرد ، مي توان با تكيه بر عواطف راستين انساني نيز مردم را به سالن هاي سينما كشاند.