آرش فهیم در جلسه نقد فیلم "شکارچی شنبه" مطرح کرد

پیش بینی سرنگونی رژیم صهیونیستی در یک فیلم

آرش فهیم در جلسه نقد فیلم "شکارچی شنبه" گفت: صحنه پایانی این فیلم،سرنگونی رژیم صهیونیستی و نظام سلطه جهانی را پیش بینی می کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران،سی و پنجمین نشست کانون فیلم امید فرهنگسرای انقلاب شب گذشته به اکران و نقد و بررسی فیلم سینمایی "شکارچی شنبه" ساخته "پرویز شیخ طادی" اختصاص داشت که با حضور "محمد قهرمانی" مدیر عامل موسسه شهید آوینی و تهیه کننده این فیلم و "آرش فهیم" به عنوان منتقد سینما برگزار شد.

محمد قهرمانی در سخنان ابتدایی نشست در واکنش به سخنان مجری برنامه که پذیرفتن کارگردانی این قبیل فیلم ها را نیازمند شهامت و جرات دانسته بود گفت: معتقد هستم که بیش از کارگردان این تهیه کننده است که شهامت و جرات می خواهد تا وارد عرصه ساخت فیلم هایی از قبیل "شکارچی شنبه" برود.

قهرمانی افزود: در چند سال گذشته به صورت گسترده شنیده شده که در جبهه تقابل با جنگ نرم قرار داریم که یکی از عرصه های بسیار مهم آن را می توان حوزه سینما و هنر هفتم دانست. در حال حاضر فیلم ها و تولیدات سینمایی و تلویزیونی که در سینمای غرب خصوصا هالیوود ساخته می شود از جنس همین جنگ نرم محسوب می شود که از فیلم هایی از قبیل "300"، "سنگسار ثریا" و مجموعه تلویزیونی "لاست" می توان به عنوان نمونه نام برد.

وی ادامه داد: فیلم سینمایی "شکارچی شنبه" در حقیقت به واکاوی و بررسی عقبه فکری و ایدئولوژیکی رژیم صهیونیستی و سردمداران آن می پردازد. زیرا بر خلاف باور مردم و اطلاعاتی که از فعالیت های این رژیم اشغالگر در دست است این رژیم از یک پشتوانه فرهنگی و مذهبی قوی برخوردار است. حتی آمریکا نیز از این امر مستثنی نبوده و در توجیه اقدامات مختلف خود در عرصه های داخلی و بین المللی از مذهب استفاده ابزاری می کند.


آرش فهیم منتقد سینما نیز در نخستین بخش سخنان خود گفت: به عنوان یک منتقد سینما "شکارچی شنبه" را در کل فیلمی ضد جنگ دانسته و می توان آن را در دسته آثار مروج صلح در سطح جهان دانست.
وی افزود: در حال حاضر جو غالب بر سینمای دنیا، خصوصا غرب توجیه کردن جنگ و خشونت های نظامی است. متاسفانه امروزه در دنیایی زندگی می کنیم که سراسر از جنگ و خونریزی بوده و سینما را به عنوان یک ابزار و وسیله برای توجیه کار خود استفاده می کنند.

فهیم از فیلم "مهلکه" [the hurtlocker]به عنوان یکی از همین نمونه ها نام برد و ادامه داد: فیلم سینمایی "مهلکه" با موضوع تهاجم غیر انسانی به عراق ساخته شده و سازندگان آن در این فیلم به دنبال یافتن توجیهی مناسب برای حمله به کشور عراق هستند تا از مخالفت های روز افزون مردمی با این اقدام غیر انسانی بکاهند.

این منتقد سینما عنصر اصلی فیلم "مهلکه" را نژاد پرستی مدرن دانست و گفت: عنصر اصلی فیلم سینمایی "مهلکه" نوعی نژاد پرستی مدرن را نشان می دهد و به موضوع تقابل مابین مذاهب دینی مختلف می پردازد و بیشتر نوک پیکان حملات خود را متوجه مسلمانان، خصوصا شیعیان کرده است.

وی در پایان بخش نخست سخنان خود عنوان کرد: متاسفانه جای خالی اقدامات متقابل نسبت به این برنامه های آنها وجود دارد که کشور ما می تواند توسط فیلم هایی از قبیل "شکارچی شنبه" به مقابله با آنها برخیزد.

در ادامه برنامه مجری از قهرمانی پرسید تا چه اندازه سعی کردید که شخصیت علی نصیریان سیاه نباشد که قهرمانی در پاسخ گفت: افراد و گروههای متعددی در خارج هستند که به شدت نسبت به موضوع مذهی رادیکال بوده و در این زمینه تندرو هستند و در این بین سران رژیم صهیونیستی هستند که از این موضوع سوء استفاده می کنند و از این رو می توان آنها را با طالبان که در برخورد با اسلام و اجرای دستورات آن تندروی می کنند مقایسه کرد و حتی می توان طالبانیسم را با یهودیسم یکی دانست. از این رو سعی شده تا نگارش فیلمنامه به صورتی باشد تا شخصیت علی نصیریان به عنوان یک خاخام یهودی شخصیتی سیاه محسوب نشود.

قهرمانی در ادامه سخنان خود به گوشه ای از آموزش هایی که به کودکان یهودی داده می شود تا آنها را آنگونه ای که می خواهند تربیت کنند اشاره کرد و افزود: همانطور که در بخش هایی از این فیلم دیده شد کودکان یهودی را از کودکی و از سنین پایین با تیر اندازی آشنا کرده و با اهدافی که برای تیراندازی آنها تهیه می کنند آنها را به کشتن مسلمانان ترغیب می کنند. این موضوع به گونه ای دیگر در گروهک طالبان نیز دیده می شود زیرا آنها نیز با آموزش کودکان افغان از سنین پایین آنها را برای کشتن شیعیان آموزش می دهند. این نکته ناگفته نماند که ارتش رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 33 روزه کودکان یهودی را پای توپخانه آورده و آنها را ترغیب به نوشتن شعارهایی برای بچه های فلسطینی می کردند.

فهیم در ادامه نشست و در بخش دوم سخنان خود گفت: وجود فضایی سبز در پس زمینه فیلم، پرهیز از خشونت شدید و دنبال کردن مسائل ساده و پرهیز از طرح مسائل پیچیده در فیلم به نوعی امضای شیخ طادی در آثر او محسوب شده که این موارد در اکثر فیلم های او دیده می شود.

وی افزود: تنها نکته ای که زمینه تفاوت "شکارچی شنبه" را با سایر آثار شیخ طادی فراهم می کند را می توان در نبود نگاه مذهبی مثبت او دانست که به غیر از این فیلم در سایر آثار او دیده می شود. نگاه شیخ طادی در فیلم های گذشته او دارای تفکر و جهان بینی بود که به فطرت انسان نزدیک تر بوده و بیشتر به دل مخاطب می نشست.

این منتقد سینما شیخ طادی را فردی بسیار احساساتی دانست و ادامه داد: پرویز شیخ طادی اصولا فردی بسیار احساساتی بوده و این احساس را در اغلب آثار سینمایی خود بروز می دهد. در حقیقت اگر بخواهیم که جریان صهیونیست را کالبد شکافی کرده و اقدامات آنها را افشا کنیم چاره ای جر به تصویر کشیدن خشونت آنها در قالب فیلم نداریم و آن به این دلیل است که به اثری تاثیر گذار بر مردم تبدیل شود.

قهرمانی در بخش دیگر صحبت های خود گفت: خشونت هایی که در فیلم "شکارچی شنبه" دیده می شود بخش بسیار ناچیزی از میزان خشونت هایی است که توسط رژیم صهیونیستی در منطقه و بر ضد مردم فلسطین و لبنان به کار می رود. همچنین مسائل دیگری در رابطه با این رژیم سراسر جعلی موجود است که سعی شده تا حدی در این فیلم به آن اشاره شود که از جمله این موارد می توان به مصرف گوشت خوک، مصرف شراب، حجاب و ازدواج با محارم اشاره کرد که در تمامی کتب دینی شامل قرآن، انجیل و تورات آمده ولی یهودیان به آن هیچ توجهی نمی کنند.

وی افزود: افرادی که از این مسائل دینی پیروی می کنند به دو دسته تقسیم می شوند که دسته نخست میانه رو هستند و در اندازه اعتدال به دستورات دینی عمل می کنند ولی دسته دوم گروهی هستند که در این راه افراط کرده و در راه اجرای دستورات دینی افراط زیادی انجام می دهند. از جمله این افراد می توان به حاکمان رژیم صهیونیستی و مسئولان آمریکایی اشاره کرد. در حقیقت "شکارچی شنبه" قصد دارد تا به این مسائل پرداخته و آنها را برای مخاطبان بازگو کند.

مدیر عامل موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی به حرام بودن شکار در روز شنبه در مذهب یهود اشاره کرد و گفت: در دین یهود شکار در روز شنبه حرام است ولی در فیلم دیده می شود که شخصیت خاخام یهودی فیلم این دستور را به بهانه جلب رضای خداوند زیر پا می گذارد و دستور به کشتار فلسطینیان در این روز می دهد.

فهیم پس از صحبتهای قهرمانی در سخنانی پیرامون نقش کودکان به عنوان نماد صلح و آرامش در فیلم های و تفاوت این نقش در "شکارچی شنبه" گفت: در تمامی فیلم ها کودکان نمادی از
صلح و آرامش محسوب می شوند ولی در این فیلم شخصیت کودک فیلم بسیار متفاوت از نقش کودکان در سایر فیلم ها است و آن به دلیل بهتر نشان دادن خشونت و خشونت طلبی صهیونیست ها است.

وی به صحنه پایانی فیلم و کشته شدن علی نصیریان در نقش یک خاخام یهودی به دست پسر بچه اشاره کرد و افزود: شلیک بچه به این خاخام در صحنه پایانی فیلم آینده ای را نوید می دهد که سرانجام جنبش های ضد جنگ نظام سلطه را سرنگون کنند.

این منتقد سینما به وضعیت فعلی سینمای کشور اشاره کرد و ادامه داد: متاسفانه وضعیت فعلی سینمای کشور با شرایط آرمانی که باید داشته باشد در تضاد بوده و دو جریان بر سینمای کشور حرکت می کنند که نخست جریان تجاری و عامه پسند است که هدف خود را گیشه تعریف کرده و جریان دوم، گروه شبه روشنفکری هستند که تمامی فعالیت آنها برای جشنواره ها و حضور در جشنواره های بین المللی است که متاسفانه هر دو جریان تاثیر مفیدی بر سینمای کشور نداشته و نخواهند داشت.

قهرمانی در بخش پایانی صحبت های خود گفت: هنرمندان کشور از دوجنبه از توده مردم جامعه عقب افتاده اند. بخش نخست اینکه جای خالی مطالبه هنرمندان نسبت به تولید آثار سینمایی مناسب برای پاسخگویی به تولیدات ضد دینی و ضد ایرانی کشورهای غربی و آمریکا خالی است و بخش دوم که بسیار مهم است اینکه چرا هنرمندان نسبت نبود تولیدات مناسب سینمایی و تلویزیونی نسبت به دست یابی به دستاوردهای مختلف علمی و پژوهشی کشور واکنشی نشان نمی دهند؟

وی در پایان سخنان خود تصریح کرد: مردم فهیم کشور نسبت به وضعیت موجود سینما اعتراض داشته و ناخرسندی خود را با عدم حضور در سالن های سینما و عدم استقبال از فیلم های در حال اکران اعلام می کنند و اینگونه نسبت به پخش فیلم های سطحی و سخیف بر پرده سینماهای کشور واکنش نشان می دهند.

به بهانه شكست اقتصادي فيلم هاي كمدي پيش پا افتاده

«يك جيب پر پول» و سينماي فقير
ديگر هيچ بهانه اي باقي نمانده است؛ فيلم هايي كه با توجيهاتي چون جذب مخاطب و رونق اقتصادي چرخه سينما سال هاست سالن هاي نمايش فيلم را به تسخير خود در آورده اند، ديگر خريدار ندارند! كافي است به جدول اكران فيلم ها بنگريم تا اين مهم را به روشني دريابيم.
متأسفانه و با وجود تجربه ناموفق اكران ناگهاني و همزمان چند فيلم عوام فريب و كمدي نازل، نوبت اكران عيد فطر امسال نيز به همين فيلم ها اختصاص يافت. تا آنجا كه فيلم دفاع مقدسي و ارزشي «زخم شانه حوا» به كارگرداني حسين قناعت كه به مناسبت سي امين سال آغاز دفاع مقدس به نمايش درآمد، فقط چهار سالن سينما را به خود اختصاص داد! اما فيلم سطح پايين و بي محتواي «يك جيب پر پول» بيش از 20 سينما را تصاحب نمود! با اين حال اين فيلم به فروشي كمتر از 400 ميليون تومان دست يافته كه اين نشان از دلزدگي مخاطبان سينما از اين گونه فيلم هاست.
فيلم «يك جيب پر پول» كه در دور اخير اكران سينماهاي كشور به عنوان نماينده بارز و شاخص كمدي مبتذل به نمايش درآمده، برگرفته از كليشه هاي گوناگوني است كه طي سال هاي اخير در سلسله فيلم هايي از اين دست پيش گرفته شده است. نوشتن درباره چنين فيلمي كار عبثي است، چون كه اين فيلم هم مانند آثار مشابهي كه هر سال ده ها نمونه مانند آن را شاهد بوده و هستيم فاقد هرگونه شاخصه هنري، فني و حتي محتوايي و نقد نويسي است و نوشتن درباره آن ها تكرار مكررات تلخ و ملال آور است. به همين دليل تنها مي توان آن ها را بهانه اي قرار داد تا از استمرار ساخت و نمايش عمومي شان، آن هم به اين شكل متراكم و پر حجم انتقاد كرد. زيرا اين نوع فيلم ها كه در يك دهه اخير به طور قارچ گونه اي رشد كرده و تبديل به جريان اصلي و غالب سينماي اين كشور شده اند، هيچ نسبتي با جامعه، فرهنگ، مردم، دوره و زمانه و حتي خود سينماي ايران ندارند.
«يك جيب پر پول» آخرين ساخته قدرت ا لله صلح ميرزايي نياز چنداني به توضيح و تفسير ندارد، زيرا حرف تازه و نكته جديدي در آن به تصوير كشيده نشده است. همان موضوعات و دستمايه هايي كه در فيلم هاي كمدي متداول ترسيم شده اند در اين اثر هم گردآوري شده است. ماجراهاي شبه عاشقانه كه با شوخي هاي دم دستي و شكلك هاي بازيگري چون جواد رضويان تجلي يافته از جمله ويژگي هاي اين فيلم است. سوال اين است كه آيا آثاري چون «يك جيب پر پول» نماينده بارز سينما و فرهنگ ايران اسلامي هستند؟! اگر پاسخ منفي است :كه قطعاً منفي است- چرا بايد ميدان دار اصلي هنر هفتم ايران باشند؟
اگر پيش از اين نمايش پر حجم فيلم هايي چون« يك جيب پر پول به بهانه هاي اقتصادي و مصلحت انديشانه انجام مي شد حالا ديگر هيچ بهانه اي باقي نمانده است. ديگر نمي توان با اين گونه مسائل عرصه را بر «زخم شانه حوا»ها تنگ كرد.
تنها راه چاره اجراي طرح، هدفمندسازي اكران است. مانند آنچه پيش از اين تحت عنوان جدول اكران سينماها قرار بود توسط معانت سينمايي اجرا شود كه با فشارهايي كه از سوي برخي جريانات سينما رخ داد، انجام نگرفت. بخشي از اين طرح همچنين مي تواند به ساماندهي حمايت هاي سينمايي نيز بينجامد. به اين معنا كه آثار سخيف و همچنين فيلم هاي جشنواره اي تنها از سوي بخش خصوصي توليد شود و بيت المال به طور صد در صد به فيلم هاي ارزشي و استراتژيك نظام اختصاص يابد.
اكران فيلم «ملك سليمان» كه علاوه بر ويژگي هاي والاي فرهنگي و ساختاري قابليت بالايي هم در جذب مخاطب دارد مي تواند شروع دوباره اي براي بازيابي و احياي ذائقه اصيل و حقيقي سينماي ايران باشد. بايد از فرصت دلزدگي تماشاگران سينما از كمدي هاي پيش پا افتاده استفاده كرد و با افزايش سهم نمايش فيلم هاي ارزشمندي كه به مخاطب خود نيز احترام مي گذارند وضعيت را دگرگون كرد.

این یادداشت در هفته نامه صبح صادق منتشر شده است.

 

طوفان دیگری در راه است...

پس از مسافرت نماینده ملت ایران به لبنان و قیام صلح طلبانه مردم آن دیار که لرزه بر اندام و اعصاب بزرگترین جنایت کاران تاریخ بشریت انداخت، باز هم طوفان دیگری در راه است؛ این بار این قیامت در قم، شهر خون و قیام رخ خواهد داد. این طوفان، سالوس ها و خفاش ها را از هم اکنون به هراس انداخته. اما طوفان خواهد آمد تا آلودگی ها را بزداید و خس و خاشاک را از اطراف ما پاک کند. هوای پس از طوفان پاک تر خواهد بود و درخشندگی خورشید، زیباتر.

گزارشي از چهارمين جشنواره بين المللي رسانه هاي ديجيتال

مبارزه مجازي و سنگرهاي فتح نشده

برگزاري جشنواره ها و نمايشگاه هاي موضوعي، فرصتي براي ارزيابي و آسيب شناسي داشته هاي كشورمان درباره آن موضوع هستند. جشنواره و نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال نيز يكي از اين رويدادهاست كه با هدف ارائه محصولات اين عرصه و تاثيرگذاري مثبت در استفاده مردم از اين رسانه ها، چهارمين دوره خودش را پشت سر گذاشت. با توجه به بخش ها و محتويات اين نمايشگاه به بررسي اجمالي اين بخش از فرهنگ كشورمان پرداختيم.
دغدغه بومي سازي
رسانه هاي ديجيتال يكي از ابعاد مهم زندگي انسان در دنياي امروز هستند. اين وسائل ارتباطي جديد، در سال هاي اخير در كشور ما نيز حضورشان بسيار پررنگ شده است. اما مسئله اي كه يكي از دغدغه هاي فرهنگي در كشورمان محسوب مي شود اين است كه اين رسانه ها نيز همچون ساير پديده هاي تكنولوژيك و مدرن، ضمن كمك به انسان براي سرعت بخشيدن در دست يابي به اهدافش، در صورت عدم استفاده صحيح، عواقب ناگوار و مخربي هم در پي دارد.رشد آگاهي و شناخت از ماهيت و كاركرد اين وسائل مي تواند به كاهش اثرات منفي و افزايش بهره مندي مثبت از آن بيانجامد. به نظر مي رسد كه همين دغدغه نيز انگيزه اوليه راه اندازي جشنواره اي به نام رسانه هاي ديجيتال بوده است.
با مروري بر بخش ها و جنبه هاي مختلف اين جشنواره، مي توان آن را داراي سه كاركرد عملي دانست؛ نخست اين كه فرصتي است براي آشنا شدن مردم با بسياري از فعاليت هاي مثبتي كه در حوزه نرم افزاري و ديجيتالي انجام مي شود. مثلا شايد بسياري از مردم كشورمان با فعاليت يك گروه به نام «حمات» آشنا نباشند.اين گروه به عنوان جمعيت حامي جنبش مقاومت اسلامي (حزب الله لبنان) با گردهمايي تعدادي از جوانان انقلابي تشكيل شده و در عرصه سايبري فعاليت گسترده اي را در پيش گرفته است. داير شدن يك غرفه براي معرفي كارهاي اين گروه طي 10 روز برگزاري جشنواره رسانه اي ديجيتال باعث آشنايي بسياري از مردم با آن شد. همچنين امروز در كشور ما بازي هاي رايانه اي فراواني بر مبناي اسطوره ها، اهداف و حماسه هاي ملي مان توليد مي شود كه معرفي آن ها مي تواند در مقابله با بازي هاي وارداتي اين عرصه كارآمد باشد.
كاركرد دوم جشنواره رسانه هاي ديجيتال، ترويج فرهنگ استفاده صحيح از اين رسانه هاست. مثلا در گوشه اي از نمايشگاه،غرفه اي جهت معرفي روش هاي غرب در تخريب اخلاق توسط بازي هاي رايانه اي براي والدين راه اندازي شد. همچنين شيوه هاي نظارت ثمر بخش بر بهره گيري كودكان و نوجوانان از رايانه و اينترنت نيز در بخش هاي مختلف اين دوره از نمايشگاه نيز آموزش داده مي شد.
نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال همچننين داراي كاركرد تجاري هم هست كه به صورت فروش محصولات و نرم افزارها ديده مي شود. هرچند وجود اين كاركرد، به خودي خود بد نيست. اما هرچقدر دو كاركرد ديگر پررنگ تر شوند، تاثيرگذاري مثبت اين نمايشگاه را افزايش خواهد داد. اين به معناي محدود ساختن فروش محصولات نيست. بلكه مي توان رويكرد بومي سازي را در بخش هاي تجاري نمايشگاه نيز تزريق كرد. اين در حالي است كه در هر چهار دوره برگزاري جشنواره رسانه هاي ديجيتال نوعي شكاف ميان بخش فرهنگساز و بخش هاي اقتصادي آن وجود داشته است. به طوري كه در همين دوره، موضوع «فتنه» در بخش 30 سال دفاع مقدس و تعدادي غرفه ديگر محدود بود. اما مي توان در دوره هاي آتي تمهيدي انديشيد تا به طور مثال اين موضوع عموميت بيشتري بيابد.
ارزيابي نمايشگاه چهارم
حجت الاسلام والمسلمين حميد رسايي، نماينده مجلس شوراي اسلامي يكي از شخصيت هاي بازديدكننده چهارمين نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال بود. او به رغم فرصت محدودش نظرش را درباره اين گردهمايي فرهنگي در چند جمله بيان كرد و گفت: نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال هرچند دير شروع شد، اما به هر حال بايد برگزار مي شد. هر سال هم بر ضرورت و اهميت آن افزوده مي شود.
وي تصريح كرد: هنوز مردم با اين موضوع پيوند برقرار نكرده اند. با اين كه حوزه تاثيرگذاري رسانه هاي ديجيتال بيش از حوزه تاثيرگذاري كتاب است، اما هنوز به اندازه كتاب جاي خودش را باز نكرده است. بايد براي اين موضوع فكري شود.
رسايي ادامه داد: حوزه رسانه هاي ديجيتال، از جمله بازي هاي رايانه اي، نرم افزارها، مجموعه هاي صوتي و تصويري و... امروزه بيش از كتاب بر اعصاب، روان، فرهنگ، دين و مليت ما اثرگذار است. اما متاسفانه آموزش هاي لازم داده نشده و آسيب شناسي هاي ضروري صورت نگرفته و هشدارهاي لازم به خانواده ها داده نشده است.
اين نماينده ملت در مجلس شوراي اسلامي در پايان تاكيد كرد: به دلايل فوق سرمايه گذاري و اطلاع رساني در اين عرصه بايد پيش از كتاب باشد.
اما «نادر طالب زاده» نگاه متفاوتي دارد. اين كارگردان و مستندساز گفت: جنگ رسانه اي با هيچ كس شوخي ندارد و بسياري از قدرتها با استفاده از اين ابزارها به ما حمله كرده اند و توانمندي هاي ما در رسانه هاي ديجيتال يك پاتك فرهنگي در مقابل آنهاست.
وي افزود: غربي ها قدرت رسانه را پيش از ما كشف كرده و با استفاده از آن سعي كرده اند حكم راني نويني را بر افكار عمومي جهان برپا كنند؛ خوشبختانه در سال هاي اخير ايران توانسته است با آگاهي از ابزار و اطلاعات روز وارد عرصه رسانه هاي ديجيتال به عنوان يك پايگاه نوين شده و با محصولات متنوع از اين اربابان جنگ نرم پيشي بگيرد.
وي افزود: پيشرفت هايي كه در اين نمايشگاه شاهد آن هستيم اغلب توسط جوانان صورت گرفته است و اين موضوع نشانگر ذهن خلاق و آگاه جوان ايراني است كه مي تواند با استفاده از ابزارهاي نوين ديجيتال به ارائه فرهنگ و اعتقاداتش در جهان بپردازد.
طالب زاده ادامه داد: البته ابزار كه ابزار است. اين استكبار و انديشه هاي سلطه طلبانه ابرقدرت هاست كه رسانه و محتواي آن را در خدمت منافع و سلطه طلبي هاي خود قرار مي دهد و اين سياست شيطاني آمريكاست كه با تمام قدرت در برابر انقلاب اسلامي ايستاده است.
وي معتقد است: آنچه موجب اين همه فشار و شيطنت هاست نه قدرت تكنولوژيكي رسانه هاي آمريكايي كه نفوذ و تأثير صهيونيسم و يهود در ساختار قدرت و نظام سياسي آمريكاست.
طالب زاده تصريح كرد: اتفاقاً اگر رسانه و ابزارهاي تكنيكي آن ذاتاً برآمده از قدرت صاحبان و سازندگان آن بود رسانه هاي غربي اينقدر در پوشش اخبار ايران حساسيت به خرج نمي دادند و مخالف انتشار پيام انقلاب نبودند. پس محتواي رسانه اي برايش مهم است و يك امر خنثي نيست.
وي در پايان ابراز اميدواري كرد؛ در اين عرصه به اين توانايي برسيم كه قابليت هاي والاي انقلاب را به گوش جهانيان برسانيم.
دفاع مقدس در فضاي سايبري
يكي از بخش هاي ويژه چهارمين نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال كه امسال براي نخستين بار برگزار شد «30 سال دفاع مقدس» بود. مهدي صرامي، قائم مقام دبير اين جشنواره در اين باره گفت: اين بخش به انعكاس جنگ ديروز كه جنگ تحميلي بود و نشان مي داد كه مردم ما چگونه به دفاع در جنگ سخت پرداختند اختصاص دارد. در عين حال ملت ايران 30 سال است كه در مقابل هجمه ها و توطئه هايي خاص تحت عنوان جنگ نرم ايستادگي كرده است. هر دو موضوع در قالب رسانه هايي چون بازي هاي رايانه اي، نرم افزارهاي تلفن همراه و... ارائه شده است.
او ارائه دستورالعمل هايي براي دفاع در جنگ نرم به مردم در قالب هاي هنري را از ديگر تمهيدات اين نمايشگاه در اين عرصه معرفي كرد و اظهار داشت: طي اين دستورالعمل ها كه به همت متخصصان و اساتيد رسانه هاي ديجيتال طراحي شده، خانواده ها، والدين و مربيان روش هاي محافظت از كودكان و نوجوانان و به طور كلي نهاد خانواده را در فضاي ديجيتال آموزش مي بينند.
به گفته صرامي در اين جشنواره حتي از روش هاي مراقبت در كشورهاي غربي نيز به صورت بومي و مطابق با فرهنگ جامعه ما استفاده شده است. روش هايي كه خود غربي ها براي رهايي از گرفتاري ها و مخاطراتي كه در زمينه فرهنگي به آن دچار هستند به كار مي برند. او همچنين معرفي سايت ها و فعالين سايبري جهان اسلام و جوامع نزديك به ايران را از ديگر تمهيدات اين جشنواره براي جريان سازي در جنگ نرم معرفي كرد و توضيح داد: در كشورهاي مختلف جهان و از جمله خود آمريكا نيز فعاليت هايي برضد سياست هاي استكباري در عرصه رسانه هاي ديجيتال صورت مي گيرد. اين جريانات كه در مقابل جنگ طلبي هاي آمريكا و تحريم هاي ناعادلانه عليه ايران ايستاده اند نيز در نمايشگاه فعال بودند.
او واكسينه سازي خانواده ها در برابر توطئه هاي دشمنان در عرصه رسانه هاي ديجيتال را يكي از راه هاي مهم در اين عرصه براي مقابله با جنگ نرم معرفي كرد و گفت: رويكرد فرهنگي و مخاطب اصلي اين نمايشگاه خانواده ها هستند.
شهر مجازي ايراني
يك كارشناس و مسئول رسانه هاي ديجيتال نيز گفت: بخشي از منافع ملي ما در گرو تسلط بر فضاي رسانه اي دنياست كه در اين ميان هنرهاي ديجيتال حرف اول را مي زند.
سيدعباس پويا، مدير بخش هنرهاي ديجيتال چهارمين نمايشگاه بين المللي رسانه هاي ديجيتال اظهار داشت: هنرهاي ديجيتال تا چندي پيش صرفاً براي زيباسازي اين عرصه به كار مي رفت. اما حالا ديگر خودش به عنوان يك عامل پيام استفاده مي شود. به همين خاطر جايگاه مهمي را در رسانه هاي ديجيتال يافته است.
وي با بيان اين كه هنرهاي ديجيتال امروز به عنوان يك پديده استراتژيك در دنيا استفاده مي شود افزود: اين هنرها سرعت انتقال و ماندگاري و اثرپيام را در فضاي سايبري بيش از گذشته نموده اند.
پويا با اشاره به اين كه «متأسفانه كشور ما در اين حوزه لطمه هاي فراواني از جمله از ناحيه فيلم ها، بازي هاي رايانه اي و انيميشن ها ديده است»، گفت: با اين حال تنها اقدام تشكيلاتي در اين زمينه راه اندازي بنياد ملي بازي هاي رايانه اي بوده كه آن هم زير نظر مجموعه سينما است. اين در حالي است كه اين حوزه بايد به عنوان يك مجموعه مجزا و مهم مورد توجه قرار گيرد. به خصوص اين كه پتانسيل بسيار بالايي در كشور ما وجود دارد.
اين مسئول نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال با اشاره به «شهر رسانه اي» به عنوان يكي از شاخص هاي توسعه، افزود: مديا سيتي يا شهر رسانه اي در صورتي در كشور ما به توفيق خواهد رسيد كه نيازهاي بومي كشور ما را جواب دهد.
با اين حال در برنامه هاي چهارم و پنجم توسعه هيچ اشاره اي به اين موضوع نشده. اين در حالي است كه تا سال 1404 بايد رتبه اول را در اين مورد در منطقه به دست آوريم.
وي ادامه داد: در همين راستا اقدام به تشكيل يك گروه پژوهشي نموديم كه 5 ماه است فعاليت مي كند و در چهارمين نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال نيز تمامي تحقيقات و پژوهش هاي اين گروه در قالب تابلوها، انيميشن و وب سايت ارائه شد. همچنين در اين نمايشگاه كاركردها و اهداف شهر رسانه اي به صورت يك ماكت به نمايش درآمد.
پويا در ادامه عملكرد دانشگاه هاي كشور در زمينه هنرهاي ديجيتال را نيز اشتباه ارزيابي كرد و گفت: در دانشگاه هاي كشور به جاي ايجاد تحول در اين عرصه، صرفاً چند واحد درسي ارائه شده كه مدرسان آن ها نيز در حد تخصص بسيار پايين قرار دادند.
اين كارشناس رسانه هاي ديجيتال فقدان يك نهاد صنفي در اين عرصه را نيز از ديگر آسيب هاي وارده در اين عرصه عنوان كرد.
پويا ادامه داد: اگر بخواهيم در اين عرصه موفق باشيم، لازم است كه به جاي واردات تكنولوژي، به استاندارد جهاني دست يابيم. در اين زمينه از اقداماتي كه صورت گرفته مي توان به ثبت يك مركز فعال استانداردسازي هنرهاي ديجيتال براي اولين بار در ايران، با كمك مركز فناوري اطلاعات وزارت ارشاد اشاره كرد.

این گزارش در روزنامه کیهان چاپ شده است.

تبریک به انسان و انسانیت

حماسه صلح و دوستی ملت های ایران و لبنان

امروز اتفاق بزرگی در تاریخ بشریت روی داد: باشکوه ترین استقبال تاریخ کشور لبنان از رئیس جمهوری اسلامی ایران به عمل آمد. این یک رخداد سیاسی نیست. بلکه یک حماسه انسانی است.حماسه ای که موجب کمرنگ تر شدن بیش از پیش «مرز» دو کشور شد. یک پیروزی برای انسان و انسانیت که باعث شادی همه صلح طلبان ،آزادی خواهان و بشر دوستان جهان است.

این پیروزی را به انسان و انسانیت تبریک می گویم. به امید دوستی و نزدیکی همه انسان های کره زمین،برداشته شدن همه مرزهای ساختگی و مرگ کامل جنگ.

استقبال از محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران در بيروت

اجتماع مردم لبنان در ورزشگاه الرايه در استقبال از احمدي نژاد رئيس جمهور ايران

به بهانه برگزاري بيست وچهارمين جشنواره فيلم كودك و نوجوان

سينماي كودك و نيازهاي امروز

سينماي كودك و نوجوان يكي از حلقه هاي گم شده سينماي ايران در سال هاي اخير بوده است. عدم بازيابي دوباره اين ژانر، مانعي بر سر اعتلا و ارتقاي سينماي كشورمان بوده و خواهد بود.
برگزاري جشنواره فيلم كودك و نوجوان، يكي از راه هاي احياي اين ژانر مهجور و مظلوم پنداشته مي شود. اما مگر ساير جشنواره هاي موضوعي تا چه حد به هنر هفتم اين ديار كمك كردند كه اين يكي هم بتواند؟
واقعيت اين است كه وضعيت سينماي كودك و نوجوان نيز جداي از كل سينماي ايران نيست. همچنانكه از سال هاي دهه 60 تا ميانه دهه 70 سينمايي نسبتا پويا و درماني داشتيم، ژانر كودك و نوجوان نيز برپا و برقرار بود. اما از اواسط دهه 70 كه حال سينما رو به وخامت نهاد، عرصه بر سينماي كودك و نوجوان نيز روز به روز تنگ تر شد. سينماي ما در اين 12، 13 سال با بحران هاي پياپي مواجه شد كه مهم ترين آن ها قهر تماشاگران و بحران هويت بود؛ كه هر دو از تبعات سياست هاي فرهنگي غربگرا و سرمايه سالاري بوده كه از سال 76 به پيكر اين سينما تحميل شد. به اين ترتيب سينماي ايران به طور كلي و سينماي كودك به طور خاص، از مردم و فرهنگ بومي اين سرزمين دور شدند. اين مسئله با مقايسه فيلم هايي كه در اين دو مقطع زماني متفاوت توليد شدند بيشتر معلوم مي شود. مثلا فيلم «كلاه قرمزي و پسرخاله» اوائل دهه 70 ساخته و به نمايش درآمد كه چون تا حدي هويتمند و نزديك به فرهنگ و ذائقه بومي مردم بود توانست به موفقيت هاي بسياري دست يابد. اما قسمت دوم همين فيلم يعني «كلاه قرمزي و سروناز» كه اوائل دهه 80 با محتوايي رفاه زده و به دور از هويت ايراني - اسلامي توليد شد، شكست خورد. اين مصداق تقريبا براي تمام فيلم هاي كودك و نوجوان در ايران قابل تعميم است.
به اين ترتيب ژانر كودك و نوجوان به جسمي رو به موت تبديل شد كه تنها با تزريق بودجه دولتي و با اتكاي به جشنواره اي كه دوره بيست وچهارم خود را پشت سر گذاشت ظاهري زنده يافته است.
اين در حالي است كه در همين جشنواره هم تعداد بسيار كمي فيلم به معناي واقعي كودك و نوجوان - كه مخاطب آن گروه هاي كم سن و سال باشد- به نمايش در آمد و بخش زيادي از ويترين آن توسط فيلم هايي كه صرفا كودكان يا نوجواني در داستان آن ها حضور دادند - اما مخاطبشان در اصل بزرگسال است - پر شد.
تعيلم و تربيت در سينماي كودك
اين موضوع كه دوره كودكي و نوجواني مقطعي بسيار حساس در زندگي انسان محسوب مي شود و اگر لطمه اي به روح و روان شخص در اين مقطع سني وارد شود، جبران آن بسيار سخت خواهد بود، يك مسئله علمي و اثبات شده است كه ارتباط چنداني به اعتقادات ايدئولوژيك و سياسي ندارد؛ حتي در جوامع لائيك هم تماشاي آثار غيراخلاقي و نابود كننده فطرت انساني براي بچه ها توصيه نمي شود. اين مسئله در جامعه ما بسيار خطيرتر و با اهميت تر است. اگر در مورد كل سينما، ترديدي درباره اين موضوع وجود داشته باشد كه آيا محتوا مهم تر است يا ساختار و كدام بر ديگري ارجح است، يا اين كه آيا جنبه اقتصادي و جذب مخاطب اولويت دارد يا تاثير فرهنگي، در مورد سينماي كودك و نوجوان جاي هيچ ترديدي وجود ندارد كه محتوا و مضمون در اولويت است.
بچه ها بسيار بيشتر از بزرگسالان مجذوب داستان مي شوند و تخيلشان با فضاي فيلم درگير مي شود.
به همين دليل درباره فيلم هاي كودك و نوجوان حساسيت بيشتر و دقت سخت گيرانه تري در زمينه مضامين و محتواي آثار لازم است. در جشنواره فيلم كودك و نوجوان نيز ملاك تاثير اخلاقي فيلم ها بايد بر ملاك هاي تكنيكي و ساختي غلبه پيدا كند وا گر فيلمي هم به خاطر ساختارش شايسته تقدير مي شود، اين ساختار بايد در خدمت تعليم و تربيت باشد.
منظور از تعليم و تربيت در سينما، پند و اندرز يا سرلوحه قرار دادن نصيحت هاي پيش پا افتاده، يعني لزوما فيم تربيتي به فيلمي نمي گويند كه آداب درست احوال پرسي، سحرخيزي، احترام گذاشتن به ديگران و... را به كودكان ديكته كند. فيلم تربيتي به اثري گفته مي شود كه مخاطب با تماشاي آن به خويشتن خويش باز مي گردد و «خود» اصيل خودش را كه همان فطرت پاك انساني است باز مي يابد.
سينماي كودك و نوجوان زماني مي تواند تاثيرگذاري اخلاقي داشته باشد كه روح مخاطب خود را پالايش داده و بر دل او تلنگر بزند.
نكته ديگر اين كه مقصود از تربيت، صرفا اخلاق فردي نيست.
تربيت اجتماعي و سياسي يكي از حوزه هايي است كه سينماي كودك و نوجوان كمتر وارد آن شده است. همچنانكه دين ما اسلام، از انسان ها انتظاري فراتر از رعايت اخلاقيات فردي دارد و آئين ها و آموزه هاي آن انسان را به سمت مسئوليت پذيري اجتماعي و تعهد نسبت به حال همه همنوعان رهنمون مي سازد، فيلم هاي كودك و نوجوان نيز بايد اين گونه عمل كنند.
موضوعاتي چون جنگ فقر و غنا، استعمار و استبداد، سلطه گري، تهاجم نظامي و فرهنگي غربي ها به ساير ملل و ... كه امروز هم جامعه و هم جهان ما با آن درگير است، مي تواند دستمايه فيم هاي كودك و نوجوان نيز قرار گيرد.
جنگ نرم فرهنگي
ژانر كودك و نوجواني، يكي از استراتژيك ترين حوزه هاي فرهنگي در دنياست. چه اين كه كودكان و نوجوانان آينده سازان جوامع هستند و در عين حال ظرفيت تاثيرپذيري بسيار بالايي نيز دارند. هم از اين رو، شركت هاي سرمايه داري و صهيونيستي سينماي جهان، سالانه ميلياردها دلار براي توليد فيلم، انيميشن و بازي رايانه اي مخصوص نونهالان هزينه مي كنند، اما در اين جنگ نرم، دستگاه هاي فرهنگي و سينمايي ما تقريبا ميدان را خالي گذاشته اند.
هرچند در كشور ما نيز هر سال تعداد اندكي آثار رسانه اي براي بچه ها توليد مي شود، اما اين آثار قادر به رقابت و از صحنه خارج كردن محصولات وارداتي نيست. به همين دليل بخش زيادي از اوقات فراغت فرزندان ما، به خصوص در شهرها و طبقه متوسط، با كالاهاي بصري و تصويري غربي پر مي شود كه به خاطر كنترل ضعيف خانواده ها بر آن ها، در دراز مدت اثرات منفي اخلاقي، ذهني و رفتاري بر كودكان و نوجوانان خواهند گذاشت.
به همين دليل هم توجه بيش از پيش به توليدات رسانه اي كودك و نوجوان، اعم از تلويزيوني، سينمايي، پويانمايي، بازي رايانه اي و ... يك ضرورت راهبردي است.
در پايان اين كه سينما اگر قصد مخاطب قرار دادن نسل نونهال را دارد با پيچيدگي ها و دشواري هاي فراواني مواجه است. تنها كساني توان برقراري ارتباط سالم و پويا با كودكان و نوجوانان را دارند كه خود به پالايش روحي دست يافته باشند و فارغ از كينه و غرض، فطرت اوليه خود را از گزند روزمرگي هاي بزرگسالي حفظ كرده باشند. جشنواره فيم كودك و نوجوان بايد محل تجلي و پرورش چنين نگاهي باشد.

این یادداشت در روزنامه کیهان چاپ شده است.

شباهت دعوای خانه سینما با فتنه ۸۸

این روزها دعوای میان مدیریت خانه سینما و معاونت سینمایی بالا گرفته است. ظاهر این دعوا چهاردهمین جشن خانه سینما و حواشی آن است. اما اصل قضیه چیز دیگری است.شاید بتوان ریشه اصلی این واقعه را در نامه هایی که این روزها تحت عنوان حمایت سینماگران از مدیرعامل خانه سینما منتشر می شود بازیافت.

با تعمق در نام های قید شده در حمایت ها، یک شاخص بسیار بزرگ خودنمایی می کند؛ افرادی که نامشان در صدر حمایت آمده عمدتا افرادی هستند که طی سال های گذشته و به خصوص در دوره موسوم به اصلاحات از بیشترین امکانات، فرصت ها و رانت های دولتی بهره مند بوده اند. این درحالی است که افرادی که حاضر نشده اند نامه را امضا کنند و امروز به عنوان هواداران معاونت سینمایی وزارت ارشاد شناخته می شوند به طور غالب سینماگرانی هستند که همواره مظلوم بوده اند و امکانات و فرصت کار برای آن ها کمتر محیا بوده است.

این جریان با عرصه سیاسی کشور و به خصوص وقوع فتنه قابل مقایسه است. به این ترتیب که پس از انتخابات سال ۸۸ نیز افراد و گروه هایی که در دولت های قبل از دولت نهم بیشترین سهمیه را در قدرت داشتند و از رانت های گوناگون برخوردار بودند فتنه را ایجاد کردند و عده ای از همه جا بی خبر و مرفه بی درد را نیز فریب دادند و دنبال خود کشاندند. در حالی که اکثریت قریب به اتفاق مردم و به خصوص طبقات رنجبر جامعه در مقابل فتنه و فتنه گران ایستادند و در نهایت نیز پیروز شدند.

معاونت سینمایی وزارت ارشاد نیز مثل سایر مدیران این مقام در ۳۲ سال گذشته دارای نقاط ضعفی هم هست و طی یکسال گذشته اشتباهاتی هم مرتکب شده است. اما نمی توان تلاش او و همکارانش برای برقراری عدالت و سهیم کردن همه خانواده سینما از امکانات و فرصت های این عرصه را منکر شد. ظاهرا  مدیریت خانه سینما علاقه ای به این موضوع ندارد و قصد دارند وضع موجود و شرایط نامطلوبی را طی۱۲'۱۳ سال اخیر -به خصوص دوره سیاه موسوم به اصلاحات- بر سینمای این کشور سایه انداخته را حفظ کنند. جالب این است که مدیران فعلی خانه سینما از جمله مدیرعامل آن خودشان از دست اندرکاران دولتی سینما در دولت دوم خرداد بودند که وضع سینما را به بدترین وضع آن در بعد از انقلاب دچار کردند.

هرچند نتیجه این دعوا مشخص است. جریان اقلیت اما صاحب نفوذ و قدرت که تحت عنوان حامیان مدیرعامل خانه سینما مطرح شده اند در نهایت مغلوب خواهند شد.

 

این هم چند شاخه گل در زیر باران تقدیم به همه بازدیدکنندگان

در استقبال از ملک سلیمان

آخراازمان شیعی به روایت بزرگترین فیلم تاریخ ایران

سینمای ایران در آستانه یک اتفاق بزرگ است؛ اکران عمومی فیلم «ملک سلیمان» به کارگردانی شهریار بحرانی.اعتبار و اهمیت این فیلم نه فقط به خاطر القابي چون بزرگترين فيلم تاريخ هنر هفتم در ايران، اولين فيلم ديجيتالي سينماي ايران، پر هزينه ترين محصول سينمايي كشور و ... كه همه اين ها را لايق است.«ملک سلیمان» اولین فیلم استراتژیک سینمای ایران با موضوع آخرالزمانی است.آخرالزمان یکی از اصلی ترین موضوعات سینمای آمریکاست و امروز به اصلی ترین جریان هنر هفتم در آن کشور تبدیل شده است. آن دستگاه سینمایی با دستمایه قرار دادن چنین موضوعی در حال انتشار ایدئولوژی و آرمانگرایی آمریکایی به سرتاسر جهان در قالبی پر زرق و برق و مجذوب کننده است. این درحالی است که بی هیچ تردیدی، والاترین و انسانی ترین تفکر آخرالزمانی در دین ما وجود دارد. اگر این تفکر با ابزاری توانا همچون سینما به نظر جهانیان برسد، می تواند بسیاری از انسان های آزاده دنیا را جذب خودش کند. فیلم «ملک سلیمان» نیز با همین دغدغه تولید شده است.فیلمی که روایت قرآنی حضرت سلیمان را به عنوان ماکتی از اتفاقات آخرالزمان و قیام مهدوی به تصویر کشیده است.

 ملک سلیمان ضمن برخورداري از فرم و ساختاري شكيل و خيره كننده، به معناي واقعي ديني است. ملك سليمان، بدون شك، يكي از جاذب ترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران است. اما اين جذبه برخلاف بسياري از فيلم هاي ديگر - از راه هاي دم دستي و پيش پا افتاده به وجود نيامده است. بلكه، جلوه هاي عظيم و چشم انداز سترگ اين فيلم است كه علايق و سلايق را به سمت خود مي كشاند.
همسان نمودن و هماهنگي فرم و محتوا، يكي از مشكلات فيم هاي ديني سينماي ما بوده است.دراين گونه موارد فيلمسازان از يك طرف، به فكر انتقال پيام هستند و از طرف ديگر جانب جذب مخاطب را دارند. اما غالب آثار اين گونه به دليل عدم قرار گرفتن محتواي ديني، در ميزانسن و ساختاري متناسب با آن، دچار خسران مي شوند. يا فرم را از دست مي دهند و پيام، به شكل گل درشت و شعاري به مخاطب عرضه مي شود، يا در مواردي، فيلمساز آن قدر تحت تاثير دغدغه جاذبه قرار مي گيرد كه معناي اصلي فيلم، گم مي شود. البته در تاريخ سينماي پس از انقلاب اسلامي، آثاري هم كه دچار اين خسارت ها نشده اند، كم نيستند، «ملك سليمان» يكي از اين آثار است. شهريار بحراني، كارگردان اين فيلم بزرگ، به دليل تسلط هم بر مباني و اصول ديني و هم تكنيك سينما، توانسته بر حجاب تكنولوژي غلبه كند و به زبان بصری متناسبي دست يابد.
اين تناسب تا آنجاست كه ملك سليمان از اثري فانتزيك و اساطيري گذشته و به فيلمي به معناي واقعي كلمه اسلامي و قرآني رسيده است. تصور عام از سليمان نبي(ع)، پيامبري است صاحب قالي پرنده كه تمام شبانه روزش يا در كاخ، مشغول استراحت و وعظ و پند و اندرز مي گذرد، يا در فضايي پر از گل و بلبل، در حال گفت وگو با حيوانات و نباتات است. اما در اين فيلم مي بينيم كه آن حضرت، در كنار مردم و براي خدا، به مبارزه و جهاد مي پردازد و خود به عنوان پيشواي ملكش، در صف اول دفاع مقدس ايستاده است. هم از اين رو، فيلم «ملك سليمان» حتي مي تواند در ژانرهايي چون هنر مقاومت و حماسي هم قرار بگيرد.
نكته مهم درباره اين فيلم،تطابق موضوعات مطرح شده در آن، با شرايط روز جامعه است.اين در حالي است كه مي دانيم، اين اثر، مراحل توليد خود را در سال هاي گذشته گذرانده بود و حتي سال 87 نيز تا آستانه اكران در جشنواره بيست وهفتم فجر پيش رفت. با اين حال مي بينيم كه تم اصلي فيلم، روايت مبارزه حضرت سليمان با شياطين و اجنه اي است كه به ملك او هجوم آورده اند. سليمان نبي بارها تاكيد مي كند كه آن شياطين و اجنه، در پس ايجاد «فتنه» در آن سرزمين هستند. فتنه اي كه به تفرقه افكني بين اهالي ملك سليمان مي انجامد و تنها راه رهايي از آن وضعيت، وحدت در پيروي از آن پيامبر - به عنوان رهبر جامعه است.
البته اين يك برداشت خاص، در تطابق با شرايط امروز جامعه ماست. وگرنه در موقعيتي ديگر، مي توان تفسير ديگري از آن داشت.
همچنان كه مردم سرزمين هاي ديگر نيز، براساس وضعيت خودشان، مي توانند، برداشتي متفاوت از ملك سليمان داشته باشند. از اين نظر، ملك سليمان نه تنها يك اثر ملي، بلكه يك فيلم كاملا بين المللي محسوب مي شود كه در صورت برنامه ريزي مناسب در اكران جهاني، مي تواند سفير فرهنگي افتخارآميزي براي كشور ما باشد و ضمن ارتباط با انبوه مخاطبان، از كشورها، فرهنگ ها و اديان گوناگون، اثري جريان ساز در عرصه بين المللي باشد.

آغاز اکران عمومی «ملک سلیمان» تولدی دیگر برای سینمای ایران است.اين تولد را به سينماي ايران تبريك مي گويم.

گزارشي از همراهي هنرمندان با كشتي صلح و دوستي ايران و عراق

کشتی صلح در مرز جنگ

روایت یک اردوی راهیان نور با حضور نادر طالب زاده،معتمد آريا، گوهر خير انديش و ...

راهيان نور يكي از دوست داشتني ترين گردهمايي هاي اجتماعي در كشورمان است. همان برنامه اي كه هر سال عاشقان را جذب خودش مي كند تا خوني تازه در رگ قلب هاي آن ها جاري كند.اما دو سال است كه به همت يكي از نويسندگان دفاع مقدس به نام «حبیب احمد زاده» هنرمندان برجسته نیز چنین اردویی را برپا می کنند. سال گذشته همزمان با آزاد سازی خرمشهر دور اول این برنامه برگزار شد که گزارش آن را در اینجا می توانید بخوانید.امسال هم هنرمندان با حضور در مناطق جنگی و به بهانه همراهی با «کشتی صلح کودکان ایران و عراقی» این برنامه را برگزار کردند.بنده نیز سعادت مشارکت در این جشن را داشتم که بخشی از مشاهدات و دریافت های خود را روایت می کنم:

«اروندرود» اگر چه يك پديده جغرافيايي است، اما وضعيت آن دركره زمين، مفهوم انساني ويژه اي به آن بخشيده است. اين رودخانه از يك طرف، بخشي از مرز ايران و عراق است و از طرف ديگر پيوند دهنده آب هاي روان جاري از ايران و عراق است.
آب هاي كارون، دجله و فرات، اينجا به هم مي پيوندند و مقصدنهايي آن ها «خليج فارس» است.
مشخصه ديگر اروند رود اين است كه نقطه آغاز تهاجم ارتش بعث عراق به ايران بود. اما سرنشينان «كشتي صلح و دوستي ايران و عراق» با حركت نمادين در اين رودخانه، چهره آن را عوض كردند. حالا ديگر، برخلاف همه بدخواهان و تفرقه اندازان جهان، اروندرود سمبل دوستي و اشتراك مردم ايران و عراق است. همچنان كه سيده زهرا حسيني، كه از زنان مقاوم و مبارز جنگ در خرمشهر و از مسافران كشتي صلح بود، گفت: «متأسفانه 30 سال پيش دشمن بشريت و دشمن همه ملت ها، آمريكاي جنايتكار سعي كرد دو ملت ايران و عراق را به جان هم اندازد. اما ما امروز اينجا آمديم تا اعلام كنيم كه دوست هم هستيم و اين بزرگترين تو دهني به آمريكاست»
آري؛ جمعه دوم مهرماه سال 89 همزمان با سي امين سال هجوم نظام سلطه با مزدوري صدام يزيد آمريكايي، به مردم تازه انقلاب كرده ايران، اروندرود، مسير صلح و آشتي دو ملت مسلمان و اعلام برائت از دشمنان و دشمني ها شد.
هنرمنداني كه با دوربين، قلم يا نقش آفريني خود، بخشي از حماسه هاي فرزندان اين كشور در هشت سال دفاع مقدس را ترسيم كرده بودند، اين بار حماسه اي ديگر آفريدند؛ حماسه صلح و دوستي. صلح، فرزند مقاومت است و عجيب نيست كه در سالگرد بزرگداشت يك مقاومت ملي، نداي صلح و آشتي در مي دهيم. دوستي و صداقت، ماهيت اصلي دفاع است و از همين رو نادر طالب زاده، احمد نجفي، حبيب احمدزاده،فاطمه معتمد آریا، گوهر خيرانديش، هدايت الله بهبودي، حسين ترابي، پرويز شيخ طادي، محسن اميريوسفي، حميد آخوندي، عبدالحسن برزيده، كوروش سليماني، داريوش فرضيايي(عموپورنگ)،هوشنگ گلمكاني و.... كه اكثراً هنرمند دفاع مقدس محسوب مي شوند، در اين گردهمايي صلح طلبانه شركت كردند، خانم موريني (صلح طلب و روزنامه نگار ايتاليايي)، زهرا حسيني راوي كتاب دا، معصومه آباد عضو شوراي شهر تهران و از بانوان رزمنده، حامد عباس كاردار سفارت عراق در ايران، زهرا بچاري نماينده استان بصره در مجلس عراق نيز از ديگر همراهان كشتي صلح و دوستي بودند.
تركيب شركت كنندگان در اين برنامه، گوياي رويكرد فرامرزي و بين المللي آن است، همچنانكه نادر طالب زاده، يكي از مهم ترين تأثيرات اين حركت نمادين را، ارائه يك پيام جهاني مي داند.
در عين حال، همايش براي تحكيم وحدت ملي نيز محسوب مي شود. بدون شك بيشتر هنرمندان حضور يافته در كشتي صلح و دوستي داراي سلايق متفاوت و گاه متضادي هستند، اما هدف اصلي آن ها از گردهم آمدن در اين برنامه اين بود كه به همه، در داخل و خارج از كشور اعلام كنند در پايبندي بر سر ريشه هاي فرهنگي و ملي خود مشترك هستند. همان ريشه هايي كه موجب رويش درخت انقلاب اسلامي شد و ثمره اش دفاع مقدس بود و امروز نيز همان ريشه ها، ايستادگي ها در برابر تندبادها و طوفان هاي روزگار را تضمين كرده است. همان طور كه شيخ طادي، كشتي صلح و دوستي را نمادي از كشتي نوح دانست كه انواع و اقسام نگاه ها، سلايق قوميت ها و مليت ها در آن تجمع كردند و براي رسيدن به يك مقصد مقدس جلو رفتند.
به عنوان مثال وقتي براي استقبال از مهمانان عراقي وارد شلمچه شديم، معتمدآريا نيز نمي توانست احساسات خود را كنترل كند و گفت كه هر گوشه از اين منطقه مملو از ياد و خاطرات شهداست.
به هم پيوستن هنرمندان و كودكان ايراني با كودكان عراقي در نقطه صفر مرزي واقع در شلمچه، اتفاق باشكوه و زيبايي بود. كودكان و هنرمندان هر دو آينه هستند. كودك آينه معصوميت انساني و هنرمند، آينه بازتاب واقعيات دروني و بيروني انسان ها و همراهي اين ها با هم، متناسب و هماهنگ بود.
كاروان دوستي ايران و عراق پس از حضور در باشگاه گلستان شركت نفت و تماشاي هنرنمايي عموپورنگ و اميرمحمد، به كرانه هاي زيبا و خاطره انگيز اروندرود رفتند تا برنامه اصلي را اجرا كنند. كشتي صلح و دوستي ايران عراق، منطقه اي روانه شد كه روزگاري محل آغاز جنگ و تجاوز بود. نكته مهم هم اين بود كه كمي آن طرف تر از اين محل، در خاك عراق، عوامل و ايجادكنندگان جنگ هشت ساله حضور داشتند. آمريكايي ها، انگليسي ها، بعثي ها و گروه هايي چون القاعده و وهابيون كه همواره براي جدايي افكندن ميان انسان ها آتش افروزي مي كنند آنجا بودند. اما كشتي صلح و دوستي يا همان «سفينه الصداقت» به عنوان نماد شكست اشغالگران و جنگ طلبان، مسير خرمشهر تا آبادان را طي كرد.
اين چنين بود كه باز هم هنرمندان گل كاشتند و به عنوان طلايه داران فرهنگ صلح و دوستي نقش بازي كردند. همه با حضور در اين برنامه، حالشان بهتر از قبل شد و با انگيزه و انرژي مضاعف تري، به شهر و ديار خود بازگشتند تا فردايي بهتر را بسازند.

یاد باد آن روزگاران یاد باد

عکسی متفاوت از ابراهیم حاتمی کیا

بررسي تطبيقي سينماي دفاع مقدس با ژانر جنگي غرب

 سينماي مقاومت دربرابر جنگ

جنگ يكي از جنبه هاي هميشگي زندگي اجتماعي بشر بوده كه از ابتداي شكل گيري جامعه انساني سايه شوم خود را بر سر آدميان افكند. سينما نيز به عنوان آينه جادويي كه ابعاد گوناگون حيات انساني را بازتاب مي دهد از همان آغاز اختراع به بازتوليد دراماتيك يا مستند جنگ هاي مختلف پرداخته است. به همين دليل نيز ژانر جنگي يكي از ديرپاترين گونه هاي سينمايي در جهان است.
بررسي فيلم هايي كه با موضوع جنگ در سينماي غرب ساخته شده نشان مي دهد كه اين آثار عمدتا يا به تبليغ و توجيه جنگ پرداخته اند يا به تقبيح و مخالفت با جنگ ها ، گرچه گروه اول اكثريت هستند و گروه دوم نيز به رغم ضديت با جنگ ، در نهايت تاثيري در راستاي ايدئولوژي و منافع ملي خود داشته اند.
به طور مثال در هاليوود صدها فيلم درباره جنگ هايي كه آمريكا با آن ها درگير بوده ساخته شده است. در بيشتر اين فيلم ها تلاش شده تا با الهام از آن جنگ ها ، هويت و آرمانگرايي آمريكايي نيز ساخته و پرداخته شده و تصويري حماسي و انساني از تهاجم نظامي يانكي ها به سرزمين هاي ديگر ارائه شود.نمونه مشهور چنين جرياني «نجات سرباز رايان» است. برخي از اين فيلم ها هم تلاش كرده اند تا افكار عمومي را درمورد هجوم هاي نظامي آمريكا توجيه كنند. مثل فيلم «ويتنام ، ويتنام» به كارگرداني جان فورد كه حمله ارتش ايالات متحده به ويتنام و كشتار مردم آن كشور را امري منطقي و لازم نشان مي دهد. تعدادي از فيلم هاي اين طيف هم سعي كرده اند تا آمريكا را منجي ملل ديگر نشان دهند و سربازان كشور خود را قربانيان جنگ ها معرفي نمايند. نمونه متاخر اين گونه فيلم ها «گنجه درد» به كارگرداني كاترين بيگلو است.
اما در ميان سينماگران غربي ، فيلمسازاني هم بوده اند كه چهره اي واقعي تر از جنگ نمايش داده و از آن انتقاد نموده اند. در هاليوود مي توان فيلم هايي چون «غلاف تمام فلزي» به كارگرداني استنلي كوبريك ، «متولد چهارم جولاي» اثر اليور استون ، «ويرايش شده» ساخته برايان ديپالما و ... را مثال زد كه با چنين رويكردي توليد شده اند. اين نوع فيلم ها به «ضد جنگ» معروف هستند.
نكته قابل توجه اين است كه هر دو جريان فوق در كشورهايي خودنمايي كرده اند كه دولت ها و حاكمانشان عامل جنگ بوده اند. با لطبع، هر انسان آزاد انديش و با شرافتي با هرگونه جنگ افروزي و تجاوز به سرزمين ديگري مخالف است. نمي توان ادعاي انساندوستي داشت و بر ريختن بمب و گلوله بر سر آدم هايي كه درحال زندگي خود هستند چشم بست. سينماي ضد جنگ غربي ، برآيند اين نوع نگاه به جنگ است.
شايد بتوان نزديك ترين معادل سينماي ضد جنگي غربي در كشورهاي مظلوم و مستقل را ژانري به نام سينماي مقاومت دانست. سينمايي كه هم تصوير ضد انساني و بشر ستيزانه جنگ را افشا مي كند و هم از جبهه مقابل جنگ طلبان دفاع. فيلم هاي موسوم به دفاع مقدس در سينماي ما نماينده مبرز و حقيقي چنين ژانري بوده اند.
هر چند مرسوم است كه هر فيلمي درباره جنگ ايران و عراق ساخته مي شود را دفاع مقدسي مي نامند، اما به واقع اين نامگذاري خامدستانه و تقليلگرايانه است.
با جريان شناسي فيلم هاي جنگي ايران مي توان سه جريان كلي را تعريف كرد. گروهي از اين آثار با تقليد از فيلم هاي حماسي آمريكايي ساخته شدند و تلاش كردند تا رمبوها و آرنولدها را در قامت رزمندگان ايراني بازسازي كنند. اين گروه فيلم ها كه بيشتر با هدف جذب سرمايه ساخته شده و اغلب ساختاري اكشن دارند با فيلم هاي تبليغاتي و پروپاگانداي غربي در مورد جنگ ها قابل مقايسه هستند. اما برخي فيلمسازان جوان انقلابي كه خود با جبهه هاي جنگ نيز مرتبط بودند نوعي جديد از فيلم جنگي را پديد آوردند كه برآمده از فرهنگ دفاع مقدس بود. اين فيلم ها ملهم از جنبه مقاومت و معنويت جبهه هاي دفاعي ايران در نبرد هشت ساله خلق شدند و نمايي از آن را بازنمايي كردند. افرادي چون شهيد آويني ، حاتمي كيا ، ملاقلي پور ، شورجه و ... نمايندگان نامي اين جريان بوده اند.
اما در سال هاي اخير جريان ديگري نيز تحت تأثير سينماي ضد جنگ غرب خودنمايي كرد. جرياني كه بدون در نظر گرفتن اين واقعيت كه جنگ بر ايران تحميل شد و سربازان ايران با هدف دفع اين تهاجم از خودشان گذشتند آثاري تحريف آميز را تحويل سينماي ايران داد. فيلم هايي چون «دموكراسي تو روز روشن» ، «دوئل» ، «به نام پدر» ، طبل بزرگ زير پاي چپ» ، «بيداري روياها» و ... كم و بيش داراي رگه هايي از اين نوع نگاه هستند.
مشكل عمده اين نوع فيلم ها دچار شدن به يك تناقض معرفتي است. آن ها از يك طرف مدعي تقبيح جنگ هستند و از طرف ديگر عليه مدافعان و مقابلان جنگ هشت ساله اند.چطور مي توان به فيلمي كه جبهه مظلوم را منكوب مي كند و ايستادگي آن را تحقيرآميز و منفي جلوه مي دهد ضد جنگ گفت؟ چگونه مي توان فيلم هايي كه سعي در تضعيف روحيه مقاومت و ايستادگي دربرابر ظلم و تجاوز دارند را انساني و آزادي خواهانه دانست؟
مسئله مهم اين است كه نمي شود با تقليد و الگوگيري از سينماي جنگي غرب در ايران نيز فيلم جنگي ساخت. چون فيلم هاي تبليغ كننده آن ها جنگ طلبانه محسوب مي شود و اين با مرام و فرهنگ مقاومت در تضاد است. از طرفي ، كليشه قرار دادن آثار غربي معترض به جنگ هم نوعي نقض غرض به حساب مي آيد. براي تبيين بهتر اين موضوع مي توان اين گونه برداشت كرد؛ فيلم هاي اكشن، رزمندگان ايراني را با قهرمان هاي فيلم هاي پروپاگانداي جنگي هاليوود جايگزين مي كنند . فيلم هاي شبه روشنفكري مدعي ضد جنگ هم رزمندگان ما را با آدم بدهاي عامل تهاجم و تجاوز فيلم هاي ضد جنگ غربي برابر نشان مي دهند. اين هردو يك جريان واحد در حمايت از جنگ طلبان و بر ضد مقاومان است.
فيلم هاي مقلد از سينماي ضد جنگ غرب نه تنها واقعگرا نيستند كه تحريف حقايق مي كنند. برعكس، اين سينماي مقاومت است كه نمايي واقعي از جنگ را نشان مي دهد. اين واقعيت كه كشوري به جرم طلب استقلال ، آزادي و جمهوري اسلامي مورد هجوم نظام هاي حامي ديكتاتوري و استعمار و اشغالگري قرار گرفت.ارتش بعث عراق به نمايندگي از سوي آن سلطه گران ، ملت رهايي طلب ايران را مورد حمله نظامي قرار داد. اما اين ملت ، حاضر به سر خم كردن در مقابل زورگوها نشد و با كمترين امكانات موجود ، طلايي ترين مقاومت تاريخي را رقم زد. آن كس كه طلايه داران اين مقاومت را با كلاه سبزهاي آمريكايي و هيتلري جايگزين مي كند ، صلح طلب و روشنفكر نيست ؛ دروغگو است و وطن فروش.
در تمام فيلم هاي مدعي ضد جنگ بودن -كه در حقيقت به نفع جبهه جنگ طلب هستند- هميشه اين شبهه مطرح مي شود كه ايستادگي ما باطل و بي اساس بوده و هزينه هاي بسياري را در پي داشته است. اين گروه فيلم ها جاهلانه اين سؤال را مطرح مي كنند كه «چرا جنگيديم» اما هيچ پاسخي به آن نمي دهند. در اين فيلم ها همچنين رزمندگان ايراني به مسلخ محاكمه كشانده مي شوند و از آن ها به خاطر اين كه از كشور و ارزش هايمان دفاع كردند تفتيش مي شود! البته اين فيلم ها هميشه عقيم بوده و برخلاف فيلم هاي ضد جنگ غربي ، هيچ تاثير مثبتي بر جامعه نگذاشته اند.
اين درحالي است كه در سينماي ما نمونه هاي قابل توجهي از فيلم هاي دفاع مقدسي ساخته شده است كه به معناي واقعي نيز ضد جنگ بوده اند. ياد كردن از فيلم هايي چون «آژانس شيشه اي» ، «از كرخه تا راين» خيلي تكراري شده است. اما اين فيلم ها به خوبي هم از حقانيت مقاومت ما در جنگ هشت ساله دفاع كردند و هم ماهيت پليد و زشت جنگ را محكوم نمودند. از نمونه هاي متاخر نيز مي توان فيلم شريف و انساني «گيلانه» به كارگرداني رخشان بني اعتماد را مثال زد كه رنج فرزندان دلاور اين خاك پاك و ايثارگري مادران آن را به نيكي نشان مي دهد. اين فيلم ضد جنگ همچنين به جاي متهم كردن رزمندگان مجاهد حق طلب ، با سردمداران جائر جنگ در جهان چالش ايجاد مي كند. فيلم «فرزند خاك» به كارگرداني محمد علي باشه آهنگرهم داراي همين رويكرد است كه ستايش همگان را برانگيخت. فيلم هايي چون «پنالتي» ساخته انسيه شاه حسيني ، «كودك و فرشته» به كارگرداني مسعود نقاش زاده، «بدرود بغداد» كاري از مهدي نادري ، «به كبودي ياس» ساخته جواد اردكاني، «نفوذي» به كارگرداني مهدي فيوضي و احمد كاوري و ... هم از ديگر نمونه هايي هستند كه بايد آن ها را نمايندگان حقيقي سينماي ضد جنگ ايران دانست.
آينده سينماي ايران نيز از آن همين نوع فيلم ها خواهد بود.
این یادداشت درروزنامه کیهان چاپ شده است.