افزايش قيمت بليت سينما اگرچه يك فعل و انفعال اقتصادي محسوب مي شود، اما به طور مستقيم روي فرآيندهاي فرهنگي تأثير مي گذارد. به اين معني كه اين افزايش، در درازمدت موجب تضعيف و تقويت جريان هايي در حوزه سينما و در نتيجه كل پهنه فرهنگي كشورمان خواهد شد. اما اين تأثيرات چيست؟ بالا رفتن قيمت بليت سينما چه اثري بر فرآيندها و جريانات سينمايي كشورمان درپي خواهد داشت؟
يكي از رايج ترين گزاره هايي كه مردم درباره سينما نرفتن به كار مي برند، بالا بودن هزينه اين عمل فرهنگي است. هرچند اگر دقيق بنگريم، اين هزينه در مقايسه با بسياري ديگر از مخارج زندگي روزمره ناچيز است، اما واقعيت اين است كه ازنظر اكثريت قريب به اتفاق شهروندان- حتي آن ها كه هنوز هم سينما رفتن جزء سبد فرهنگي شان باقي مانده- ارزش فيلم هايي كه روي پرده مي رود نسبت به پولي كه بابت تماشاي اين آثار پرداخته مي شود، در سطح پايين تري قرار دارد. اتفاقاً هزينه بليت سينما در سال آينده در شرايطي بالا مي رود كه كيفيت غالب فيلم هايي كه در صف ورود به چرخه اكران هستند، نسبت به گذشته نازل تر شده است. مديران و سياستگذاران هنر هفتم در ايران، صعود ارزش بليت سينما در سال آتي را نوعي اضطرار و ناشي از نياز سينمادارها براي كسب درآمد بيشتر مي دانند. اما اين نگاه، صرفاً اقتصادي است. زيرا چنين افزايشي، حتماً به سياست گذاري هاي فرهنگي نظام آسيب خواهد زد. همچنان كه تاكنون، عرصه فرهنگي كشورمان دچار آسيب هايي، ناشي از سنگين بودن هزينه حضور در تالارهاي اجراي برنامه هاي هنري شده است. خيلي قبل از سينما، اين تئاتر و موسيقي بودند كه از اين ناحيه هم لطمه ديدند و هم آسيب زدند. به اين معني كه گران بودن بليت اجراهاي تئاتر و كنسرت هاي موسيقي، باعث شده كه مخاطب آن ها به يك قشر خاص كه به راحتي از پس تأمين اين گونه هزينه ها برمي آيد محدود شود. اين اقشار، به خاطر قرار گرفتن در يك بافت زيستي و اجتماعي خاص، در زمينه فرهنگي و هنري نيز عموماً داراي سليقه خاصي هستند. از آنجا كه توليدكنندگان محصولات فرهنگي، اغلب درپي كسب رضايت مشتري هاي خود هستند، در نتيجه حاصل كار آن ها بيشتر باب علاقه مرفهين است. به همين دليل هم مردم و ارزش ها و آلام و آرمان هايشان در اجراهاي تئاتري و موسيقايي حضور بسيار كمرنگي دارند.سينماي كشورمان نيز طي دوران پس از دوم خرداد سال76 به اين وضعيت گرفتار شد. به جرأت مي توان گفت كه 80درصد توليدات اين عرصه، بي ارتباط با جامعه و پاسخگوي دغدغه ها و تعلقات فكري و فرهنگي طيف هاي فرادست اجتماع هستند. افزايش هر ساله قيمت بليت سينما- به استثناي سال90 كه هيچ تغييري در آن رخ نداد- موجب طبقاتي شدن سينماهاي كشورمان شده است. با گذري بر تالارهاي نمايش فيلم مي توان دريافت كه اكثريت حاضران در اين اماكن، عضو طبقات متوسط به بالا هستند و به ندرت مي توان از قشرهاي كم درآمد جامعه افرادي را ديد كه به سينما بروند. طبيعي هم هست. يك خانواده پنج نفره براي تماشاي يك فيلم، به احتساب پول اياب و ذهاب و خوراكي و تغذيه، حداقل بايد 50هزار تومان خرج كند. طبيعي است كه اين گونه خانواده ها از خير سينما مي گذرند و به سمت سرگرمي ها و تفريحات ارزان تر مي روند، يا صبر مي كنند وقتي فيلم ها وارد شبكه نمايش خانگي شدند، از آن ها بهره ببرند. محدود شدن مشتري تالارهاي نمايش فيلم به قشرهاي مرفه و برخوردار جامعه، يك مشكل بزرگ براي سينماي متعهد و آرمان گرا بوده و خواهد بود. در اغلب مواقع، ثروتمندان علاقه كمتري به تماشاي آثاري با درونمايه هاي انقلابي و دفاع مقدس و عدالت خواهانه دارند. اين افراد غالباً يا مشتري كمدي هاي سبك و كم مغز هستند يا آثار بي درد روشنفكرنما! براي بسياري جاي سؤال بود كه چرا در جشنواره فجر امسال، فيلم نه چندان قابل توجهي چون «برف روي كاج ها» جايزه بهترين فيلم ازنظر تماشاگران را دريافت كرد؛ فيلمي كه يك كپي برداري از روي آثار ديگران است. پاسخ واضح است؛ خيلي از حاضران در سينماهاي مردمي جشنواره فجر، از مناطق شمال تهران و اقشار مرفه جامعه هستند و اين طيف هاي اجتماعي با آن گونه آثار ارتباط بيشتري برقرار مي كنند. بنابراين، افزايش قيمت بليت سينماها مساوي است با ريزش تماشاگران فيلم هاي فرهنگي و داراي شاخص هاي ارزشمند و در مقابل، نوعي حمايت غيرمستقيم است از فيلم هاي مبتذل و بي محتوا!به نظر مي رسد كه دولت براي جبران خسارت ناشي از اين مسئله بايد فكر چاره اي كند. باتوجه به شرايط كنوني سازمان سينمايي بايد علاوه بر عرصه توليد، در حوزه اكران نيز به نفع آثار هم راستا با مسير و چشم انداز انقلاب سرمايه گذاري كند. يك راه حل مي تواند اين باشد كه در سينماهاي جنوب و مركز شهر كه عمدتاً پذيراي علاقه مندان كم درآمد هنر هفتم هستند، بخشي از هزينه بليت توسط دولت پرداخته شود. به طور مثال اگر هزينه واقعي بليت در يكي از اين سينماها چهارهزار تومان است، دو هزار تومان آن در قالب يارانه توسط سازمان سينمايي تأمين شود. در مقابل اين حمايت، بايد از كمك هاي درحين ساخت به برخي از آثار تجديدنظر شود.

این یادداشت در روزنامه کیهان منتشر شده است.