نگاهی به تصویر پلیس در فیلم های سی امین جشنواره فجر
ضامن امنیت یا عامل محدودیت؟
یکی از شاخص های قابل بررسی در فیلم های سیامین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر، نمایش نسبتا پررنگ پلیس در این آثار بود. برخی از این فیلم ها که البته تعدادشان اندک است، به لحاظ گونه شناختی و ژانری با ماجراهای پلیسی مرتبط بودند و تعداد بیشتری از آنها نیز در بحث پلیس و نیروی انتظامی را بعنوان یک موضوع فرعی یا خورده روایت مطرح کردند.
اهمیت نوع نمایش پلیس و بطور کلی نیروهای نظامی در جامعه، به نقش رسانه ها در تحکیم و تضعیف امینت اجتماعی بر می گردد. در جهان امروز، بخشی از امنیت روانی و اجتماعی جوامع در گرو نحوه فعالیت رسانه هاست. تجربه ها و آزمون های مختلف نشان می دهند که رسانه های جمعی نقش بسزایی در افزایش یا کاهش امنیت اجتماعی –چه بصورت ذهنی و روانی و چه بشکل عینی و عملی- بازی می کنند. سینما نیز بعنوان یکی از رسانه های تأثیرگذار و عامه پسند قابلیت فراوانی در فرهنگسازی در راستای امنیت در جامعه دارد. مصداق بارز چنین رویکردی را در سینمای آمریکا می بینیم. فیلمهای هالیوودی همواره نیروهای نظامی ایالات متحده را نه تنها تأمین کننده امنیت خود آن کشور بلکه منجی کل جهان معرفی می کنند. در این آثار حتی اگر هم نسبت به پلیس انتقاداتی مطرح شود، در نهایت و در برآیند کلی، میلیتاریسم آمریکا در مقام نجات دهنده و قهرمان ظاهر می شوند. مثال روشن در این زمینه فیلم «تصادف» به کارگردانی پل هگیس است. در ابتدای این فیلم مخاطب با رفتارهای غیراخلاقی یکی از مأموران پلیس لس آنجلس مواجه می شود، اما در یکی از سکانس های حساس فیلم، همان مأمور جان یک فرد را از مرگ حتمی نجات می دهد.
در سینمای ایران اما کمتر چنین تصویری از نیروهای نظامی بازنمایی شده است. بجز برخی فیلم های منحصر به ژانر پلیسی، در سایر آثار، نیروی انتظامی غالبا در حد کلانتری یا ضابط نظم نمایش داده می شود. کمتر فیلمی را می توان سراغ گرفت که قهرمانش پلیس باشد. این وضعیت در سی امین جشنواره فیلم فجر نیز جاری بود.
بیشترین تصویر و تصوری که از نیروی انتظامی در فیلم های این دوره از جشنواره ارائه شد، تضاد با نسل جوان، رویارویی با شخصیت های قهرمان فیلم، اخلالگر در آزادی و خوشگذرانی و بخصوص گشت ارشاد است. البته دو نمونه مستثنی در میان این فیلم ها دیده می شود که ابتدا به آن ها می پردازیم.
یکی از متفاوت ترین نگاه ها به پلیس در سینمای ایران در فیلم «قلاده های طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی پدیدار شد. این فیلم که با نگاهی واقع گرایانه و در عین حال آگاه کننده درباره وقایع انتخابات سال 88 و برخی مسائل پشت صحنه آن ساخته شده، یک فیلم پلیسی و جاسوسی است. البته محور اصلی داستان این فیلم درباره فعالیت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است، اما در طول فیلم تصاویری کمتر دیده شده از مأموران یگان ویژه به نمایش درآمده. در یکی از مهیج ترین سکانس های این فیلم، آماده شدن این نیروها جهت ورود به میدان، در قالبی حماسی و شورانگیز ترسیم شده است. این اولین بار است که بخشی از داستان و پلان های یک فیلم سینمایی، نمایش دهنده عملیات های یگان های ویژه در مهار آشوب ها است.
فیلم «زندگی خصوصی» به کارگردانی محمدحسین فرحبخش هم از دیگر آثار سیاسی این دوره از جشنواره بود که یکی از شخصیت های فرعی آن، از فرماندهان نیروی انتظامی است. البته این حضور صرفا به چند دقیقه و در حد پند و اندرز محدود شده است. البته چارچوب کلی فیلم «زندگی خصوصی» به قدری آلوده به روایت هایی چون خیانت و روابط عاشقانه چندضلعی است که از این نگاه فیلمی مغایر با امنیت اجتماعی محسوب می شود.
مسئله مهمی که در تعداد نسبتا زیادی از آثار جشنواره امسال رخ داد، قرار گرفتن شخصیت های منفی در جایگاه قهرمان فیلم است. قهرمان یا شخصیت اول یک درام، بخصوص اگر منفی باشد، دارای جذابیت بیشتری برای مخاطب عام است؛ برخلاف شخصیت های مثبت که در سینما فاقد بار دراماتیک قدرتمندی هستند. مگر اینکه توانایی فیلمساز درحدی باشد که بتواند با خرق رسوم مألوف جذابیت آفرینی، از حجاب های تکنیکی و فنی بگذرد و طرحی نو دراندازد. اما آنچه در سینما و در همه جای دنیا معمول است، جاذبه بیشتر کاراکترهای منفی نسبت به شخصیت های مثبت فیلم هاست.
این مسئله در فیلم «گشت ارشاد» بیشتر نمود یافته است. این فیلم کمدی به کارگردانی سعید سهیلی روایت تعدادی خلافکار است که با سواستفاده از لباس پلیس، خود را مأمور طرح امنیت اخلاقی معرفی می کنند و از این طریق حق حساب و رشوه می گیرند. گرچه فیلم سعی کرده تا با قرینه سازی بین مآموران بدلی و پلیس، تصویری مثبت از نیروی انتظامی نمایش دهد، اما نکته ای که در فیلم دیده می شود، ضعف و انفعال ناجا است. بطوری که این پلیس های قلابی به راحتی از لباس و نام نیروی انتظامی سواستفاده می کنند و هیچ کس جلودار آن ها نیست. همچنین قطب منفی و به اصطلاح بدمن فیلم (با بازی جمشید هاشم پور) نیز انواع جنایات و خباثت ها را انجام می دهد، بی آنکه تحت تعقیب قرار گیرد. اینکه در این فیلم فرد مظلوم و مضروب داستان که یک زن تنها است، هیچ گاه برای ستاندن داد خود به مراجع انتظامی رجوع نمی کند هم در راستای ضعیف نمایی است. ایران در فیلم «گشت ارشاد» یک جامعه ناامن به نمایش درآمده که هرکس هر جرم و تخلفی را به سادگی در سطح جامعه انجام می دهد بی آنکه خبری از پلیس باشد. حتی با کمال تعجب در این فیلم می بینیم یکی از مأموران نیروی انتظامی که از تنها کاراکتر مثبت این فیلم است، اسلحه خود را در اختیار یکی از خلافکارها می گذارد تا او بتواند از مرد پلید فیلم انتقام بگیرد! پلیس تنها در جایی ظاهر می شود که دو جوان برای زندگی آینده خود و با هدف ازدواج، درحال گفت و گو و بحث هستند.
نگاهی شبیه به این در خیلی دیگر از آثار جشنواره فیلم فجر سی ام دیده می شود. فیلم «ضدگلوله» به کارگردانی مصطفی کیایی نیز یک کمدی نمایش دهنده داستانی مرتبط با دهه 60 است. در این فیلم هم مأموران ضابط امنیت اجتماعی که در قالب «کمیته» نمایش داده شده اند، نقشی محدود به برخورد با تکثیرکنندگان نوارهای کاست غیرمجاز دارد. با توجه به اینکه شخص مجرم، قهرمان فیلم است و مخاطب با او همذات پنداری کرده و نسبت به وی علاقه پیدا می کند، عاملین امنیت اجتماعی در فیلم بیشتر نقشی منفی یافته اند.
در فیلم «پل چوبی» به کارگردانی مهدی کرم پور که روایتی با تم خیانت و عشق چندضلعی را دستمایه قرار داده نیز نیروی انتظامی یکی از اضلاع درام است. داستان این فیلم در خلال وقایع قبل و پس از انتخابات سال 88 می گذرد و در این فیلم نیروی انتظامی تصویری کاملا برعکس فیلم «قلاده های طلا» دارد. اگر در آن فیلم، پلیس عامل ایجاد نظم و امنیت نمایش داده شده، در این أثر نقش پلیس تنها درحد عامل انفصال میان جوانان معترض و خانواده هایشان نمود یافته است. بطوری که بخشی از فیلم به بازداشت این طیف از جوانان توسط نیروی انتظامی و تلاش خانواده های آن افراد برای آزاد شدنشان از بندها و بازداشتگاه ها اختصاص یافته است. علاوه براین، یکی از کاراکترهای فیلم، یک سرهنگ نیروی انتظامی با بازی فرهاد اصلانی است که از مقام خود برای پیش برد اهداف اقتصادی اش بهره می برد. این فرد به روایت فیلم «پل چوبی» فردی طماع و زراندوز و خشمگین نمایش داده می شود.
نیروی انتظامی در دو سکانس فیلم «پذیرایی ساده» به کارگردانی مانی حقیقی نیز حضور دارد. در یکی از این سکانس ها، نیروهای سرباز وظیفه به کمک شخصیت های اصلی داستان می روند و حتی به آن ها پناه استراحت در شب را هم می دهند، اما در یک دیالوگ، یکی از سربازها این گونه به زبان می آورد که اگر فرماندهان بفهمند که ما به شما کمک کرده و اجازه داده ایم که شب را در این پایگاه بگذرانید، با ما برخورد می شود. در این فیلم هم نیروی انتظامی در عین حال که ضامن امنیت است (از سوی سربازهای وظیفه) اما از طرفی نیز عامل محدودیت است(از سوی فرماندهان)
علاوه بر این موارد، تم غالب در آثار شرکت کننده در جشنواره فجر امسال، عشق های چندضلعی و خیانت همسران به یکدیگر است. این گونه فیلم ها بخاطر حامل بودن بدآموزی و خشونت و بی اخلاقی، بطور غیرمستقیم، نقشی منفی بر امنیت اجتماعی دارند. به عبارت بهتر، آثار مبتذل به لحاظ محتوایی، موجب خدشه وارد شدن بر امنیت ذهنی و روانی مخاطب های خود می شوند.
درمجموع، آثار سی امین جشنواره فیلم فجر چه در زمینه فرهنگسازی اخلاقی و چه در زمینه نمایش نحوه حضور پلیس در جامعه چندان موثر و در راستای تحکیم امنیت اجتماعی نیست.
این یادداشت در هفته نامه امین جامعه منتشر شده است.