پای صحبت آدم‌هایی که عاشق کتاب هستند

 http://www.axgig.com/images/14628718503943148289.jpg

 مطالعه کتاب، تنها کار فرهنگی و سرگرم کننده است که نه تنها هیچ مزاحمت و سر و صدایی برای دیگران ایجاد نمی‌کند بلکه محلی را هم که یک نفر در آنجا مشغول مطالعه کتاب است زیبا و دلپذیرتر می‌کند.

 هنوز فراموش نکرده‌ام، مرحوم امیر‌حسین فردی، نویسنده و مدیر مسئول فقید مجله کیهان بچه ها همیشه می‌گفت هیچ چیز برای او لذت بخش‌تر از این نیست که در خیابان، در پارک، در اتوبوس و تاکسی و در محل کار، آدمی را ببیند که یک کتاب در دست دارد و می‌خواند. او همیشه به جوان هایی که اوقات زیادی را صرف کار و کاسبی می‌کردند گوشزد می‌کرد که اگر بخشی از زمان کار کردن خود را صرف مطالعه و خواندن کنند، نه تنها دچار خسارت مالی نمی‌شوند که در آینده سودی چند برابر را هم به دست خواهند آورد.

 اتفاقا پیش بینی او همیشه درست از آب در می‌آمد. چون همه جوان هایی که به توصیه فردی عمل می کردند، امروز شخصیت‌های موفق و برجسته‌ای شده‌اند. خیلی از نویسنده‌ها و روزنامه نگارهای مشهور زمانه ما، ازجمله همان جوانان طرف خطاب امیرحسین فردی بودند.

اما با همه این خوبی‌ها، جذابیت ها و ارزش‌های مطالعه، باز هم خیلی کم پیش می‌آید که افرادی را اطرافمان ببینیم که برای کتاب خواندن و مطالعه وقت می‌گذارند. حتی بسیاری از آدم‌هایی که شغل و حرفه شان ایجاب می‌کند که در پی مطالعه باشند، مثل روزنامه نگارها، مدرسان دانشگاه، معلم ها، دانشجویان، دانش‌آموزان، هنرمندان، فیلمنامه‌نویس‌ها و‌... هم اغلب نسبت به یار مهربان، بی‌مهری می‌کنند. وقتی هم که از این افراد می پرسیم چرا مطالعه نمی‌کنند یا کمتر سراغ کتاب می روند، عموما پاسخ‌هایی کلیشه‌ای و تکراری تحویلمان می‌دهند. مثلا می‌گویند؛ وقت نمی‌کنند و سرشان شلوغ است، یا به خاطر حجم زیاد کار و درس خسته می‌شوند و انرژی لازم برای مطالعه ندارند. بسیاری دیگر از مردم هم گران بودن کتاب را بهانه قهر خود از کتاب می‌دانند.

اما در بین مردم، گاهی افرادی را هم می‌بینیم که هیچ چیزی نمی‌تواند مانع آن ها از مطالعه شود. شغل آن ها هیچ ارتباطی با کتاب و مطالعه ندارد، وقت کافی هم ندارند، یعنی از صبح تا شب مشغول کار هستند، مسئله تأمین معاش و خرج زن و بچه هم که به طور طبیعی نمی‌گذارد آن ها پول زیادی را خرج خرید کتاب کنند. اما باز هم دست از خواندن بر نمی دارند و صمیمی ترین دوست آن ها کتاب است. در این گزارش، با برخی از این افراد گفت وگو کردیم.

میوه فروشی که عاشق کتاب است

سید محمد ایمانی پور 55 سال سن دارد و شغل خودش را میوه فروش سیار معرفی می‌کند. او همیشه، از صبح تا شب با وانت میوه می‌فروشد، اما آنچه درباره وی جلب توجه می‌کند این است که بیشتر از اینکه دلش به فروش و کاسبی خوش باشد، از مطالعه کتاب لذت می‌برد. همکاران او معمولا در مواقع فراغت از مشتری، سرشان به شمردن پول و ور رفتن با ترازو و وانت خود گرم می‌شود. اما آقای ایمانی پور در این لحظات یک کتاب را باز می‌کند و چند خط یا چند صفحه می‌خواند. چون عاشق مطالعه است. چند دقیقه‌ای مزاحم وقت مطالعه او می‌شوم تا درباره بزرگ‌ترین لذت زندگی‌اش، یعنی کتاب خواندن با او گپ بزنم.

http://www.axgig.com/images/12054162192508294667.jpg

ایمانی‌پور در گفت وگو با گزارشگر کیهان، درباره علت علاقه اش به مطالعه کتاب می گوید: «من از دوران کودکی به کتاب خواندن علاقه‌مند بودم و هر وقت فرصتی گیر می آوردم، در کتاب‌هایی که اطرافم بود، غرق می‌شدم. از همان موقع عادت کردم که اوقات بیکاری خودم را به جای اینکه تلف کنم، با کتاب خواندن بگذرانم.»

از او می‌پرسم که در روز چند صفحه کتاب می‌خواند و هر هفته خواندن چند کتاب را به پایان می رساند که جواب می‌دهد: «معمولا بین 150 تا 200 صفحه در روز می‌خوانم. درباره اینکه هفته‌ای چند جلد کتاب را تمام می‌کنم هم بستگی به حجم کتاب ها دارد، اما در هفته حداقل دو کتاب را می‌خوانم.»

این میوه فروش همچنین درباره موضوعات مورد علاقه‌اش برای کتاب هم می‌گوید: «درباره خیلی از موضوعات می‌خوانم ، اما بیشتر به خواندن کتاب‌هایی که موضوعات تاریخی و مذهبی دارند علاقه‌مند هستم. گاهی هم رمان می‌خوانم.»

او همچنین آخرین کتاب هایی را که خوانده، این‌گونه معرفی می‌کند: «ژاندارک، تذکره الاولیای عطار نیشابوری و تفسیر نوین قرآن، آخرین کتاب‌هایی هستند که خوانده‌ام.»

ایمانی‌پور همچنین در پاسخ به این پرسش که با وجود این همه کار و مشغله چگونه فرصت مطالعه پیدا می‌کند هم پاسخ می‌دهد: «کار که همیشه هست اما در ضمن کار، لحظات بیکاری و استراحت هم وجود دارد که من از این لحظات برای مطالعه استفاده می‌کنم. به نظر من، کتاب خواندن خودش یک نوع استراحت است که در ضمن، آدم می تواند معلوماتی را هم کسب کند. بهتر از این است که بیخودی وقت آدم تلف شود.»

وی درباره اینکه چطور وقت خود را برای مطالعه تنظیم می کند هم می‌گوید: «من با وانت خودم میوه می فروشم. وقتی مشتری می‌آید کار او را راه می‌اندازم. اما بعد از آن، اگر چند دقیقه مشتری نیاید، می نشینم و کتاب می‌خوانم.»

وقتی از او می‌پرسم که هزینه خرید کتاب‌ها را چگونه تأمین می‌کند هم جواب می‌دهد: «من یک مقداری کتاب خودم دارم و همچنین با دوستانم که اهل کتاب هستند، کتاب رد و بدل می‌کنیم. با توجه به اینکه من در حین کارم اغلب اوقات مطالعه می‌کنم، برخی از مردم هم که من را می‌بینند، خودشان برایم کتاب می‌آورند و امانت می‌دهند تا بخوانم و دوباره به آن ها برگردانم.»

سید محمد ایمانی پور درباره اینکه چرا مثل بسیاری دیگر از مردم، اوقات بیکاری خود را با تلفن همراه  یا شبکه های اجتماعی نمی‌گذراند هم می‌گوید: «به نظر من کتاب خواندن چیز دیگری است. من مطمئن هستم که همه مردم اگر یک کتاب خوب را بخوانند علاقه مند می‌شوند و دیگر اجازه نمی‌دهند که اوقات فراغت و بیکاری آن ها تلف شود. قطعا کتاب خواندن بهتر از سرگرم شدن با موبایل و اینترنت است. من تعجب می کنم که چرا مردم ما علاقه‌ای ندارند؟»

مطالعه؛ میراث خانوادگی

مطالعه نیز همچنان که از آن به عنوان «فرهنگ» یاد می‌شود، مثل همه امور و عناصر فرهنگی دیگر، امری آموختنی و اکتسابی است. بسیاری از افراد از دوران کودکی یاد می گیرند یا عادت می کنند که کتاب بخوانند.

پریا آل یمین، دانش آموز کلاس هشتم (سوم راهنمایی) هم یک نوجوان اهل مطالعه است که خودش می‌گوید، این یک فرهنگ در خانواده آن‌هاست.

وی در گفت و گو با گزارشگر کیهان، درباره میزان زمانی را که در طول روز به مطالعه کتاب اختصاص می‌دهد، بیان می‌کند: «معمولا در تابستان روزانه حداقل هفت، هشت ساعت کتاب می خوانم. چون وقت آزاد بیشتری دارم. اما در طول سال تحصیلی بین یک تا سه ساعت در روز مطالعه می‌کنم.»

او به خواندن رمان های مذهبی و دفاع مقدسی و همچنین کتاب های علمی و تاریخی علاقه دارد و درباره آخرین کتاب هایی که خوانده، می‌گوید: «رمان «آنک آن یتیم نظر کرده» درباره زندگی پیامبراعظم (ص) و رمان «آنشرلی» جدیدترین کتاب‌هایی هستند که خوانده‌ام. در زمینه دفاع مقدس هم کتاب «رفاقت به سبک تانک» را اخیرا خوانده‌ام. این کتاب، یک مجموعه داستان طنز جنگی است که خیلی برای من جذاب بود و با بقیه کتاب‌های دفاع مقدس که تا به حال خوانده‌ام تفاوت داشت.»

پریا آل یمین درباره اینکه چطور به مطالعه علاقه مند شد هم می‌گوید: «از وقتی که خیلی بچه بودم، می دیدم که پدر و مادرم خیلی کتاب می‌خواندند. هنوز هم همین طوری هستند. به همین دلیل هم من خیلی به کتاب خواندن علاقه‌مند شدم. در خانواده ما این گونه جا افتاده که هر کس بیشتر کتاب بخواند، مقام و مرتبه بالاتری دارد. ما به کسی که کتاب می‌خواند، بیشتر احترام می‌گذاریم. نه اینکه به دیگران احترام نگذاریم، اما برای کسانی که کتاب می‌خوانند ارزش بیشتری قائل هستیم.»

از وی می‌پرسم؛ با توجه به آغاز سال تحصیلی و اینکه باید زمان زیادی را به درس و مدرسه اختصاص دهد، چگونه فرصت مطالعه پیدا می‌کند؟ که آل یمین پاسخ می‌دهد: «حقیقتش این است که وقتی از مدرسه به خانه بر می‌گردم، حدود یک ساعت فرصت استراحت دارم. اکثر بچه ها در فرصت استراحت خود، تلویزیون تماشا می‌کنند، اما من در این فرصت کتاب می‌خوانم. در زنگ های تفریح مدرسه هم اغلب مطالعه می‌کنم. هر شب هم قبل از اینکه بخوابم حدود نیم ساعت کتاب می خوانم. این طوری زمان زیادی برای کتاب پیدا می‌کنم.»

وی در پاسخ به این پرسش که چرا برخلاف اغلب همسن و سال‌های خود، اوقات فراغت خود را با تلویزیون یا فضای مجازی پر نمی‌کند، پاسخ می‌دهد: «همان طور که گفتم این یک فرهنگ در خانواده ماست. در خانواده ما تلویزیون خیلی رواج ندارد و ما بیشتر کتاب می‌خوانیم. یعنی آن زمان هایی را که سایر خانواده‌ها به دیدن تلویزیون صرف می کنند، خانواده ما صرف مطالعه کتاب می‌کنند.»

پریا آل یمین همچنین می‌گوید: «الان بیشتر پدر و مادرها وقتی از سر کار به خانه می‌آیند تا موقعی که می‌بخوابند، گوشی موبایل را دستشان می‌گیرند. به نظر من آن ها می توانند به جای این کار، کتاب بخوانند. یا به بچه هایشان بگویند که دخترم یا پسرم، این کتاب خیلی جالب است. من خودم همین طوری به خواندن خیلی از کتاب ها علاقه‌مند شدم.»

سفرهای درون شهری؛ فرصت کم نظیر مطالعه

یکی از بهترین فرصت ها برای مطالعه، سفرهای درون شهری بین خانه و محل کار، دانشگاه و مدرسه است.

علی برزگر، کارمند یک شرکت خصوصی است که در قطار یکی از خطوط مترو مشغول مطالعه است. او می‌گوید: «هر روز حدود دو ساعت را در مسیر رفت و آمد بین خانه و محل کار، در مترو و تاکسی هستم. سعی می کنم که این زمان را به مطالعه اختصاص دهم. با این روش، هر سال، ده‌ها کتاب را مطالعه می‌کنم. حتی جالب است بدانید در دوران مدرسه و دانشگاه نیز بخش زیادی از مطالب درسی و تکالیف خودم را در اتوبوس و در مسیر رفت و برگشت به مدرسه و خانه انجام می‌دادم.»

وی می‌افزاید: «اغلب ما ، به خصوص کسانی که در تهران زندگی می‌کنند، در طول روز، حداقل دو سه ساعت را در سفرهای درون شهری می‌گذرانند. منزل برخی از افرادی هم که در تهران کار می کنند در شهرها و شهرک‌های اطراف تهران مثل کرج، اندیشه، پرند، اسلامشهر و ... است. اگر این افراد زمان رفت و برگشت خود از خانه به محل کار را به مطالعه اختصاص دهند، می‌توانند مثل من کتاب های زیادی را بخوانند.»

از او می پرسم که مترو و اتوبوس، به ویژه صبح ها و عصرها بسیار شلوغ هستند و در دست گرفتن کتاب در چنین شرایطی، دشوار است که در این باره هم می‌گوید: «بهتر است برای زمان‌های پر ازدحام، کتاب‌های کم حجم، جیبی و ساده و روان را در دست بگیریم. حتی می‌توانیم به جای سرگرم شدن به چیزهای بی‌فایده در گوشی تلفن همراه، با استفاده از نرم افزارهای موجود، کتاب‌هایی را در حافظه تلفن خودمان نگهداری کنیم و این جور مواقع، کتاب‌ها را بخوانیم.»

وی می‌افزاید: «به طور کلی، برای هر زمان و شرایطی، کتابی مناسب با همان موقعیت را می‌خوانم. همان‌طور که گفتم، در اتوبوس، مترو و تاکسی، کتاب‌هایی که حجم و اندازه کمتری دارند و خواندن آن ها راحت‌تر است را می‌خوانم. شب ها و قبل از خواب، بیشتر کتاب‌های ادبی، داستان و رمان می خوانم. کتاب‌هایی که خواندن آن ها کمی دشوار است و نیاز به تمرکز و دقت بیشتری دارد را هم در تعطیلات و ابتدای شب مطالعه می‌کنم.»

با این اوصاف، دیگر بهانه‌ای برای دوری از مطالعه وجود ندارد. هنوز هم در دنیای پرهیاهوی رسانه های پر زرق و برق و ابزارهای ارتباطی تکنولوژیک، کتاب مهربان ترین و امین ترین یار ماست.

این گزارش در روزنامه کیهان منتشر شده است. لینک: http://kayhan.ir/fa/news/86435/%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D8%AD%D8%A8%D8%AA-%D8%A2%D8%AF%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF

قسمت اول گزارش: http://arashfahim.blogfa.com/post-942.aspx

قسمت دوم: http://arashfahim.blogfa.com/post-943.aspx

قسمت سوم: http://arashfahim.blogfa.com/post-944.aspx