ايران هراسي به سبك هاليوود

ايران يكي از موضوعات مورد توجه هاليوود در سال هاي اخير بوده است. ايالات متحده پس از فروپاشي شوروي، مهم ترين دشمن جدي خود در جهان را ايران مي ديدند؛ كشوري با جايگاه ژئواستراتژيك و ايدئولوژي جذاب و رهايي بخش كه توانايي در هم پيچيدن نسخه هاي جعلي حكومت هاي سلطه گر و جنگ طلب را هم دارد. اما تخاصم و تقابل يانكي ها با كشورمان از زماني كه بوش، رئيس جمهور سابق اين كشور، ايران را به عنوان يكي از اعضاي محور شرارت معرفي نمود، بيشتر شد. در اين ميان، هاليوود به عنوان بازوي فرهنگي و تبليغاتي كاخ سفيد هم مأمور شد تا از ايران و ايرانيان تصويرسازي كند. به همين دليل در عرض چند سال، فيلم هاي «ضد ايراني» تبديل به يكي از جريان هاي سينمايي در آمريكا شدند. به طوري كه اگر در دهه هاي گذشته به ندرت فيلم هايي چون «بدون دخترم هرگز» با دروغ پردازي عليه ايران ديده مي شدند، در چند سال اخير ده ها فيلم كه مستقيم يا غيرمستقيم به كشورمان توهين مي كنند ساخته شده و به نمايش درآمدند. فيلم هايي چون: «300»، «شبي با پادشاه»، «مريم»، «خانه اي از شن و مه»، «سيريانا»، «اسكندر»، «كشتي گير»، «سنگسار ثريا» و ... و اينك «شاهزاده ايراني»؛ فيلمي به كارگرداني مايت نيوول و محصول شركت والت ديسني.

جايگاه شاهزاده ايراني

فيلم هاي هاليوودي درباره ايران را مي توان به دو دسته تقسيم كرد؛ دسته اول آثاري با موضوعات معاصر هستند. موضوعاتي مثل وضعيت جامعه ايران (سنگسار ثريا)، نقش ايران در تروريسم جهاني (سيريانا)، مهاجرين ايراني در آمريكا (مريم و خانه اي از شن و مه) جزو اين گروه هستند. اما گروه دوم فيلم هايي درباره تاريخ و گذشته ايران هستند. فيلم هاي اسكندر، شبي با پادشاه و 300 جزو اين گروه قرار مي گيرند.
جديدترين فيلم هاليوود درباره ايران نيز جزو آثار گذشته گرا يا تاريخي است. البته اين تقسيم بندي به معناي متفاوت بودن رويه اين فيلم ها نيست. بلكه همه آن ها در راستاي سياست ايران هراسي آمريكا قرار مي گيرند و در قالب هاي مختلف، مكمل هم هستند. مهم ترين حكمي كه مي توان درباره فيلم هاي تاريخي صادر كرد اين است كه اين آثار در واقع درباره امروز هستند. اما براي پرهيز از مستقيم گويي و معادل سازي ذهني هنرمندان به سراغ موضوعات تاريخي مي روند. مثلاً تصوير متوحشي كه در فيلم هاي اسكندر و 300 از ايران ارائه مي شود، در واقع ترجماني از ادعاي تروريست بودن كشورمان از سوي آن فيلم هاست. اما «شاهزاده ايراني» چه مي گويد؟


تاريخ سازي هاليوودي

شاهزاده ايراني يك فيلم اكشن تاريخي محسوب مي شود كه با الهام از يك مجموعه بازي رايانه اي با همين نام توليد شده است. اما داستان آن قابل تطبيق با هيچ يك از بخش هاي تاريخ ايران نيست. اتفاقات و ماجرا هاي فيلم كاملاً تخيلي اند و شخصيت ها نيز آميخته اي از نمونه هاي ذكر شده در كتاب هاي ادبي و تاريخي مختلف هستند. توليد اين فيلم حدود 200 ميليون دلار هزينه در پي داشته است كه رقم بسيار سنگيني محسوب مي شود. با اين حال چندان مورد توجه جهانيان قرار نگرفته و تا زمان نگارش اين نوشتار 80 ميليون دلار بيشتر نفروخته است. ضمن اين كه اين اتفاق سوالي را در اذهان ايجاد مي كند كه چرا سينماي آمريكا چنين هزينه سنگيني براي ساخت يك فيلم درباره تاريخ و فرهنگ ايران مي پردازد؟ ابتدا بايد داستان اين فيلم را مرور كرد.
داستان فيلم به اين ترتيب است كه مردم شهر «الموت» با مديريت شاهدختي به نام تامينا «تهمينه» به خوبي و خوشي در حال گذران زندگي هستند كه سپاه ايران اقدام به تهاجم و تصرف آن شهر مي كند. در اين شهر يك خنجر جادويي پنهان است كه هم قابليت آن را دارد تا تاريخ را به عقب بازگرداند و هم اين كه با ايجاد توفان شن جهان را نابود كند. پس از مرگ شاهنشاه، فرزند او «دستان» كه به رغم بي گناهي متهم به قتل پدر است، با به دست آوردن خنجر از آن شهر مي گريزد. اما به زودي خنجر به دست فرد ديگري به نام «نظام» مي افتد. نظام، برادر پادشاه مقتول ايران، عامل اصلي تصرف الموت و قاتل شاه است. «دستان» كه پيش از اين به «نظام» اعتماد داشت از اين به بعد با «تهمينه» متحد مي شود تا خنجر را پس بگيرند. نظام نيز با نيرو هاي اهريمني خودش تلاش مي كند تا آن دو را ترور كند. در پايان و در زماني كه نظام قصد دارد با ايجاد توفان شن دنيا را نابود كند، دستان با او درگير مي شود و شكستش مي دهد.

نمادشناسي سياسي

با نگاهي سطحي و سرسري، مي توان فيلم «شاهزاده ايراني» را، اثري صرفاً سرگرم كننده دانست. اما با نمادشناسي مي توان به لايه هاي زيرين و ايدئولوژيك اين فيلم پي برد.
نخستين پيام اين فيلم، ستيزه جو و سلطه طلب بودن ايرانيان است. نبرد و تهاجم بر سراسر فيلم سايه افكنده و ساختار اكشن فيلم القاگر خشونت طلبي و خطرناك بودن ايرانيان است. البته نگاه فيلم به اين درگيري ها خنثي و بي طرفانه نيست. مطابق رسم معمول در فيلم هاي هاليوودي، باز هم آدم ها و نيرو هاي داستان به دو دسته خير و شر تقسيم شده اند. قطب مثبت فيلم «دستان» و قطب منفي «نظام» است. ايفاگر نقش دستان كه قهرمان فيلم محسوب مي شود «جيت جيلنهال» است. او به عنوان يك يهودي آمريكايي شناخته مي شود و اين مسئله نمي تواند در انتخاب او براي ايفاي اين نقش بي تأثير باشد. نحوه شخصيت پردازي او بسيار هوشمندانه صورت گرفته؛ او يك سفيدپوست رنگين چشم با موهايي نسبتاً روشن است (مشخصه اصلي آنگلوساكسون ها) همچنين روحيه اي رمانتيك دارد و با تهمينه رابطه اي عاشقانه پيدا مي كند. در واقع، دستان در اين فيلم نماينده غرب به حساب مي آيد. ضمن اين كه او در پايان، جهان را نجات مي دهد. اين كه يك «شاهزاده ايراني» با ظاهري غربي دنيا را حفظ مي كند، تأمل برانگيز است. چرا يك آهنگر يا يك دهقان و يا يك روحاني اين كار را نمي كند ؟ در مقابل، كاراكتر نظام، مي تواند نمادي از نظام اسلامي باشد. او داراي قدرت نظامي است، بنا بر تعبير بوش، در پي ايجاد حكومت اهريمني بر جهان است (ايران ؛ محور شرارت) و براي نيل به اهدافش از روش هاي تروريستي استفاده مي كند.
از همه اين ها مهم تر، وجود يك سلاح به عنوان تهديد جهان در اين فيلم است. خنجر جادويي در فيلم «شاهزاده ايراني» نمادي از توانايي هسته اي و نظامي ايران محسوب مي شود. قابليتي كه به زعم اين فيلم هاليوودي اگر به دست «نظام» كه نماد جمهوري اسلامي است بيفتد جهان را به نابودي خواهد كشاند. بنابراين فردي چون دستان (نماينده غرب) بايد در مقابل او بايستد تا چنين اتفاقي نيفتد.
اشاره فيلم به توفان شن هم كنايه آميز است. معلوم است كه آمريكايي ها توفان شن طبس را به خوبي در خاطر دارند.
اما نكته مهمي كه بايد به آن توجه كرد، تحريف تاريخ ايران در اين فيلم است. اگر يادمان باشد هاليوودي ها در دو فيلم تاريخي ديگر خود درباره ايران نيز تحريفات بسياري را مرتكب شده بودند. در «شاهزاده ايراني» هم با اين كه ارجاع فيلم به دوره قبل از اسلام است، اصرار شديدي بر عربي نشان دادن ايران ديده مي شود. همچنين در آن زمان اصلاً شهر الموت هنوز ساخته نشده بود. اما آيا روايت اشتباه تاريخ ايران در اين فيلم ها سهوي است؟ چرا توليدكنندگان اين فيلم ها از كارشناس تاريخ استفاده نمي كنند تا به تحريف تاريخ متهم نشوند؟
تحريف تاريخ ايران در هاليوود را مي توان داراي اين هدف دانست كه آنها با اين كار مي خواهند هويت ايراني را مخدوش كنند و تصويري باب ميل خود را از ايرانيان به جهانيان ارائه كنند. هرچند اين تصويرسازي انتقادات بسياري را بر مي انگيزد. اما به هر حال اين تصاوير، بيشتر از آن واكنش ها مورد توجه قرار مي گيرند.
با اين تفاسير، «شاهزاده ايراني» نيز در قلمرو ساير فيلم هاي ساخته شده بر ضد ايران قرار مي گيرد و هدف اين فيلم هم، در راستاي القاي سياست ايران هراسي است.

این یادداشت جهت درج در هفته نامه صبح صادق نوشته شده است. بخش دوم آن را اینجا بخوانید.