قمپز در کردن با پادری!


سریال «پادری» به کارگردانی محمدحسین لطیفی هم ادامه داستان سریال «دودکش» بود و هم تکرار آن! استقبال خوب مردم از «دودکش» در سال 92 موجب شد شبکه اول سیما به تولید و پخش سری دوم این سریال هم رضایت دهند. به همین دلیل هم این سریال ابتدا «دودکش2» نام داشت و سپس به «پادری» تغییر نام داد. دنباله‌سازی فیلم‌ها و سریال‌های موفق و محبوب، یکی از روش‌های معمول و مرسوم در عرصه رسانه‌های تصویری در جهان محسوب می‌شود. در کشور ما نیز پس از سریال «پایتخت» که چهار قسمت، ادامه یافت، این بار نوبت به «دودکش» رسید تا ادامه پیدا کند.

http://www.axgig.com/images/19877468923332052526.jpg

داستان این سریال هم متأثر از رویدادهای اقتصادی روز کشور با رکود آغاز می‌شود و به رسوایی اقتصادی زالو‌صفت‌ها منتهی شد. از یک طرف، قالیشویی فیروز مشتاق (هومن برق‌نورد) دچار ورشکستگی می‌شود و از آن طرف، برادرزن او یعنی نصرت (بهنام تشکر) که در سری قبلی بیکار بود، توسط یکی از دوستانش وارد یک شرکت خصوصی تحت عنوان هولدینگ می‌شود، اما او نیز در نهایت شکست می‌خورد، چون شرکتی که به آن راه یافته است متقلب و کلاهبردار است.

نوشته آغازین سریال، با خط و صدای کارگردان (محمدحسین لطیفی) شبیه به مانیفست و بیانیه این برنامه است که خط اصلی موضوع آن را مشخص می‌کند؛ موضوعاتی همچون تلاطم زندگی دشوار، حرص دنیا و کسب روزی حلال که البته سبب شده‌اند تا مضمون «پادری» با ماه رمضان هم تناسب پیدا کند. طرح این گونه مسائل اخلاقی در فضای امروزی و زندگی روزمره‌ای که با حال و هوای بسیاری از مردم شباهت و قرابت دارد، مضمون سریال را ملموس‌تر و تأثیرگذارتر کرده است. به ویژه اینکه موضوعات اخلاقی مطرح شده در سریال «پادری» با انتقادات وارد به بعضی از کژتابی‌های اقتصادی هم مربوط شده است. مسائلی مثل اعطای وام‌های کلان بانکی به افراد خاص و در مقابل، سخت‌گیری در پرداخت وام خرد به افراد مستحق، فعالیت شرکت‌های غیرقانونی و نقش منفی آن‌ها در مناسبات اقتصادی و فرهنگی و ... که انتقاد از آن‌ها در این سریال، به‌جا و مناسب است. هرچند، نوع رفتار نصرت و حماقت بیش از حد او و گرفتار شدنش در دام هولدینگ، غیرمنطقی به نظر می‌رسد و باور‌پذیر نیست. هیچ تلاشی برای اینکه وارد شدن او به یک بازی اقتصادی که تقلب و توخالی بودن از سر و روی آن می‌بارد قابل باور باشد، صورت نگرفته است.

همچنین باید به تیتراژ خلاقانه این سریال هم اشاره کرد که نوید تماشای یک کار منحصر به فرد را می‌داد. اتفاقی که درباره بازی بازیگران و کارگردانی شسته و رفته این اثر افتاده است و ما با سریالی نسبتا استاندارد از نظر ساختار، روبرو هستیم.

اما به جز این ویژگی‌های مثبت، هیچ نوآوری و کار شاخصی در این سریال صورت نگرفته است. به طوری که بیشتر فضای سریال را کل کل‌های اعضای خانواده دربر می‌گیرد و فراز و نشیب داستانی، آن طور که برای یک سریال لازم است، دیده نمی‌شود.

به بیان بهتر، همه بار قصه این سریال بر دوش تکیه کلام‌ها و مزه پرانی‌های فیروز و نصرت است. عبارات و کلماتی چون قمپز در کردن و لغز‌خونی و به ضرس قاطع و ... در دو، سه قسمت اول جذاب و شیرین است، اما تکرار دائم و هر شبی آن، باعث دلزدگی مخاطب می‌شود.

ضعف قصه در این سریال تا حدی است که هیچ منطقی در دلبستگی برادر فیروز به خانم دکتر دیده نمی‌شود و این ماجرای عاشقانه هم هیچ ارتباطی به کل ماجراهای سریال ندارد.