برادر، قربانی حامی مالی خود شد!

http://www.axgig.com/images/86679483263281900651.jpg
در میان همه ویژه برنامه‌های سیما در ماه مبارک رمضان، مهمترین برنامه‌ها، حتما و بدون شک آن‌هایی هستند که بلافاصله قبل از افطار و با فاصله اندکی پس از افطار پخش می‌شوند. قبل از افطار که طبق معمول به برنامه‌های گفت‌وگو محور اختصاص دارد. اما «برادر» این شانس را داشت که بعد از افطار، مهمان خانه‌های مردم بشود. سریالی که با موضوع خوب، عناصر نمایشی و دراماتیک تکراری و یک اسپانسر اخلالگر به میان آمد. اولین عاملی که باعث شد تا سریال شبکه دو سیما برای ماه رمضان، تکراری به نظر برسد، حضور بلافصل بازیگرها و عوامل سریال «کیمیا» بود. به غیر از جواد افشار (کارگردان)، بیشتر بازیگرها نیز بعد از بازی در «کیمیا» فورا سر صحنه «برادر» آمدند! شخصیت‌پردازی و نقش‌آفرینی آن‌ها هم شباهت زیادی به کار قبلی‌شان داشت که این هم مزید بر علت شد. حضور گروه بازیگری یک سریال در یک سریال دیگر، آن هم با فاصله زمانی بسیار اندک، یک ضعف محسوب می‌شود. زیرا منجر به مخدوش شدن ذهنیت مخاطب می‌شود. تنها اتفاق جدید در گروه بازیگران این سریال، حضور حسین یاری است که بعد از مدت‌ها در یک سریال تلویزیونی و در نقشی بسیار فعال و قهرمانانه ظاهر شده است. «برادر» هم مثل «کیمیا» روی خط ذائقه مخاطب عام حرکت می‌کند. هر فیلم و سریالی، برای تأثیرگذاری فرهنگی، ابتدا باید دارای جاذبه و قدرت برقراری ارتباط با مردم باشد که این سریال هم آن را دارا بود، به ویژه اینکه فضای روایت آن، قهرمان محور است و از قضا، نام شخصیت قهرمان این سریال هم پهلوان است. روابط خانوادگی گرم و و دلبستگی صمیمانه اعضای خانواده‌ها به یکدیگر، سریال «برادر» را به روحیات و علاقه مخاطب ایرانی نزدیک کرده است. اما با حداقل خلاقیت و تازگی! به طور مثال، طرح موضوع تخلف اقتصادی آقازاده یک شخصیت درستکار در «برادر» یادآور «پرده‌نشین» است که از قضا آن هم در همین ایام دوباره به نمایش درآمد. حضور نجات‌بخش برادر بزرگتر هم قبلا در سریال «مثل هیچکس» اتفاق افتاده بود. اتفاقا آنجا هم نقش چنین برادری را حسین یاری بازی کرده بود.
اما شاخص اصلی سریال «برادر» موضوع مهم اقتصادی آن است که متأسفانه به دلیل بهره ناشیانه و افراطی از اسپانسر، لطمه دیده است. افشاگری علیه شبکه قاچاق کالا، آن هم در زمینه اساسی‌ترین کالای خوراکی مردم ایران یعنی برنج، قطعا یک حرکت رسانه‌ای خوب و قابل ستایش است که در این سریال انجام شده است. باید بابت این کار از سیما و تولیدکننده‌های سریال «برادر» تشکر کرد. حمایت از تولیدکننده داخلی و کشاورزان زحمت‌کشی که در کشمکش با مافیاهای واردات و قاچاق و محصولات خارجی، گاهی حقشان ضایع می‌شود. به طور طبیعی، یکی از رسالت‌های رسانه‌ها و از جمله سینما و تلویزیون همین است که بی‌محابا وارد چنین میدان‌هایی شوند و اخلالگرهای اقتصادی را تخریب کنند. ضمن اینکه در این سریال، برای پرداختن به مباحث اخلاقی، مثل سقوط و فساد به خاطر زیاده‌خواهی و دنیاپرستی (در قالب شخصیت ناصر) و مکر شیطان (در قالب شخصیت نازنین) هم به جای ورود به فضاهای انتزاعی و ماوراءالطبیعی و همچنین محدود شدن به زندگی شخصی آدم‌ها، این موضوعات را در فضای اجتماعی و مناسبات اقتصادی روز جامعه به تصویر کشیده است. این سریال، به درستی نشان می‌دهد که افرادی مثل حاج کاظم هم که یک عمر سالم و پاک زندگی کرده‌اند اگر بر فعالیت اقتصادی فرزندان خود نظارت نداشته باشند هم ممکن است همه رشته‌های آن‌ها را پنبه کند! شیطان فقط در حریم شخصی، وارد زندگی آدم‌ها نمی‌شود، بلکه از راه اقتصاد و تجارت هم می‌تواند یک انسان را به تباهی بکشاند.

http://www.axgig.com/images/54585799135137153603.jpg
اما دو نقطه ضعف عمده، به سریال «برادر» آسیب زده است. در وهله اول، اسپانسر پروژه، خیلی توی ذوق می‌زند. به طوری که نوع تبلیغ اسپانسر در این سریال از حد معمول فراتر رفته و حالت آگهی پیدا کرده است. همچنین، شرکتی که در این سریال تبلیغ می‌شود، عملکردی متضاد با محتوا و هدف سریال دارد. چون این شرکت، خودش یکی از وارد‌کننده‌های برنج و محصولات غذایی خارجی است. این هم از عجایب روزگار است؛ در یک سریال، فروش برنج خارجی نفی و نهی می‌شود و در همین سریال، برای یک شرکت فروشنده برنج خارجی، تبلیغ صورت می‌گیرد! به نظر می‌رسد که صدا و سیما باید برای نوع حضور حامیان مالی برنامه‌ها و سریال‌ها، تدبیری بیاندیشد. روال معمول کار با اسپانسرها یا همان حامیان مالی در همه جای جهان به این ترتیب است که نام حامی مالی در تیتراژ ابتدایی و انتهایی ذکر می‌شود. اما در تلویزیون ما رسم اشتباهی درگرفته و حامیان مالی تبدیل به مالک بی‌چون و چرای آثار می‌شوند و وقت و بی وقت، اسم و مارکشان به رخ مردم کشیده می‌شود. افراط در تبلیغ حامی مالی سریال «برادر» تا حدی شد که گاهی به نظر می‌رسید که به جای سریال، درحال تماشای آگهی بازرگانی بودیم! با این وضعیت، سریال‌های سیما از چاله بی‌پولی به چاه حامی مالی سقوط می‌کنند!
اما ایراد دیگری که در این سریال دیده می‌شود این است که ضعف حاج کاظم در کنترل و نظارت بر عملکرد فرزندش، غیرمنطقی است. در این سریال عنوان می‌شود که حاج کاظم پهلوان، تاجری درستکار و حساس نسبت به حلال و حرام است و همچنین خودش مدتی ناظر بازار بوده و دوست نزدیک خودش یعنی کلایی را هم به خاطر تخلف، به دام انداخته بود. حالا چطور ممکن است چنین پهلوانی با این همه حساسیت بر فعالیت سالم اقتصادی و با این سابقه طولانی کنترل و نظارت بازار، از پس نزدیک‌ترین اعضای خانواده خودش برنمی‌آید؟