نگاهی به فیلم «ایستاده در غبار»
ورود به سانتریفیوژ تاریخ
نمایش فیلم «ایستاده در غبار» بر پرده سینماهای کشور از دو منظر مهم است؛ اول اینکه این اتفاق میتواند التیامی برای دردهای این روزهای سینمای کشورمان باشد. سینمایی خفته در غبار حاشیهها و مبتلا به ویروس فیلمهای بیشخصیت که هر تلنگر و بیدارباشی را هجوم و تهدیدی علیه حیات سینما حساب میکنند! این هم از عجایب روزگار است؛ زالوهایی که خون فرهنگ و هنر را میمکند و تازیانه بر تن نحیف سینما میزنند، صاحب خانه شدهاند و دلسوزان و حافظان حریم هنر، دشمن هنر و سینما خوانده میشوند!
در چنین شرایطی، فیلمی چون «ایستاده در غبار» که نوعی گریز از این فضای غبارآلود و چرکین است را باید غنیمت شمرد و پاس داشت؛ پاسدار بزرگی به نام احمد متوسلیان که روزگاری نه چندان دور با جوش و خروش کم نظیر خود، روح نیروهای جبهه مقاومت نظامی را احیا میکرد، امروز هم تصویرش به احیا و یاری جبهه نبرد فرهنگی آمده است! اهمیت دوم فیلم مذکور این است که سیمای باشکوه و پرخروش یکی از مردان راست قامت تاریخ سرزمین مان، درست در شرایطی به سینما تابیده شده که اخباری امیدوارکننده درباره زنده بودن این مرد میشنویم. حالا پس از 30 سال دوری از خانه، همه منتظر آمدن احمد هستند. فیلم «ایستاده در غبار» میتواند مقدمهای مجازی برای بازگشت واقعی متوسلیان باشد.
مقطع 10 سالهای که در آن انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رخ داد، سانتریفیوژ تاریخ نوین کشور و دنیای ما محسوب میشود و هر چه میگذرد نیاز ما به آن بیشتر میشود و آینده جهان ما به اندازه زیادی هم وابسته به این سانتریفیوژ عظیم است. همچنان که این روزها، مردان و خاطرات و تجربیات بازمانده آن دهه طلایی است که مسیر جریانهای تبه کاری مثل داعش و اسرائیل و طرفداران و همراهانشان را سد کرده است. آنچه فیلم «ایستاده در غبار» را متفاوت کرده، گرتهبرداری درست و به موقع از این تاریخ زنده و پرابهت است.
برنده جایزه سیمرغ بهترین فیلم سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر، حیرتانگیز است چون خلاقیت پرحرارت و اعلای آن، آنچنان به واقعیت نزدیک شده که برخی دچار این خطا شدهاند که با فیلمی مستند روبرو هستند. محمدحسین مهدویان، کارگردان جوان این فیلم سبک و سیاقی تازه را برای به تصویر کشیدن ماجراهای مربوط به انقلاب و جنگ تحمیلی درانداخته است. او پیش از این با سریال فاخر و دیدنی «آخرین روزهای زمستان» یک بار این سبک منحصر به فرد را تجربه کرده بود و حالا با اثر جدید خود، به بلوغ رسیده است.
«ایستاده در غبار» هم مثل اثر قبلی در قالب متفاوت و جدید «مستند-درام»، پرترهای از احمد متوسلیان، را ترسیم میکند. «مستند-درام» یک شیوه روایی جدید و پست مدرن در سینمای جهان محسوب میشود که در آن مرز میان فیلم مستند و داستانی از بین رفته است. این ابداع باعث شده که عدهای دچار این تصور شوند که با یک فیلم مستند مواجه هستند، اما این فیلم برخلاف ظاهرش، در اصل یک اثر سینمایی داستانی است، بدون حتی یک نما یا صحنه مستند. تنها عناصری که این فیلم را به یک اثر مستند شبیه کرده، یکی داستان واقعی آن است و دیگری، نریشنهایی است که توسط افراد حقیقی گفته شده و روی فیلم قرار گرفتهاند.
یکی از ویژگیهای این اثر سینمایی، بازسازی نزدیک به واقع فضای شهری و اجتماعی ایران در دهههای 50 و 60 شمسی است. در شرایطی که بسیاری از حرفهایهای سینما و تلویزیون ما به خاطر گافهای پی در پی خود در بازنمایی محیط و حیات روزمره مردم در سالهای نخست انقلاب دست انداخته میشوند، «ایستاده در غبار» به خوبی از پس این مهم برآمده و تصاویری را از آدمها، حوادث و موقعیتهای اجتماعی و جنگی نمایش میدهد که گویی عین واقعیت هستند. هر چند که فیلم، از اواسط، کمی دچار افت در قصهپردازی میشود. بدون تردید اگر کارگردانی خوب و برتر فیلم با چند لایه داستانی و اتفاقات دراماتیک بیشتری همراه میشد، ارزش هنری فیلم افزوده میشد.
وجه معنوی و عرفانی فیلم هم در همین رهگذر شکل گرفته است؛ هر سکانش فیلم که راوی رشد و بلوغ بیشتر متوسلیان است، با یک نقش مایه خاص به تصویر کشیده شده است؛ هر بار، قد کشیدن و بزرگتر شدن قهرمان فیلم در قالب عبور او از میان مردم کوچه و بازار است، به این معنی که سلوک شخصیتی چنین قهرمانهایی نه در انزوا و خلوت بلکه در کنار مردم و در کوران جامعه اتفاق میافتد.
مهمترین ویژگی این فیلم، انتخاب شخصیتی اسطورهای و پرجاذبه به نام احمد متوسلیان است. شخصیتی که همه فراز و نشیبهای زندگیاش، ارزش تبدیل شدن به فیلم و داستان را دارد. حتی رفتارهای او، بدون هیچ اغراق و بازسازی و تصنع، وقتی در قاب تصویر یک فیلم قرار میگیرد، همه را مجذوب و متحیر خود میکند. مثل همان صحنه اول فیلم که در آن میبینیم، حاج احمد با شمایلی خاص و متفاوت، گوشی بیسیم را رو به آسمان میگیرد و به این ترتیب وارد صحنه یک نبرد خونین و تمام عیار میشود.
شهید آوینی سالها قبل در یکی از نوشتههای زیبای خود از دشواری نمایش مردان جبهه و جنگ در سینما نوشته بود. اینکه سینما به شخصیتهای پرهیاهو و برون گرا نیاز دارد و با این اوصاف، تلاش برای نمایش سیمای قهرمانانه از شخصیتهایی که منش آنها با قهرمان سینمایی مغایر است، نوعی چالش محسوب میشود. فیلم «ایستاده در غبار» بدون هیچ موضوع زائد و اضافهکاری، تنها با وفاداری به اصل واقعیت، توانسته این چالش را حل کند. این فیلم از قهرمان دروغین که مصداق تام آن در هالیوود جلوهگر میشود عبور کرده و به قهرمان واقعی رسیده است. کارگردان در قبال موضوع خود بیطرف مانده است. چون نیازی در اینکه جانبداری کند نیست. خود موضوع به قدری بین و درخشان است که دیگر نیازی به بازی و بازسازی نیست.
«ایستاده در غبار» از این منظر هم اهمیت دارد که میتوان آن را همراه با فیلم «بادیگارد»، احیای فیلمهای قهرمان محور در سینمای امروز ایران دانست. یکی از علائم و عوامل ضعف و فروکاستی سینمای ایران طی 18 سال گذشته، حذف قهرمان حقیقی از فیلمها بوده است. آمریکاییها، ملتی بیریشه و بدون هویت هستند که با خلق قهرمانهای جعلی و فانتزیک، روح حماسه و هویت و ملیت را به مردم خود میدمند. اما سینمای ما به رغم حضور و ظهور هزاران قهرمان مشهور و گمنام در طول تاریخ و به ویژه در 37 سال اخیر، آنها را فراموش کرده است.
در شرايطي كه اسطورههای جعلي هاليوود مثل جيمزباند و هري پاتر و بت من و سوپرمن و اسپايدرمن و ساير «من»ها، فضاي رسانهاي جامعه ما را آلوده كردهاند، خلأ پرداختن به قهرمانان راستين و بومي در اين فضا به عنوان يك بيماري و كاستي فرهنگي محسوب میشود. بخشي از گناه ناآشنايي نسل جديد با اين قهرمانهای حقيقي به گردن اهالي سينما و تلويزيون است كه به جاي پرداختن به تاريخسازان اصلي ايران، بيشتر وقت و هنر و سرمايه خود را صرف هزاران موضوع بي اهميت و گاه مخرب كردند.
قهرمانان ملي، حكم شيرازه هويت يك جامعه را دارند. مردم يك جامعه هرقدر با اسوهها و قهرمانهای ملي خود بيشتر آشنا باشند، آن جامعه از گزند بحرانهای فرهنگي و اجتماعي بيشتر در امان میماند. چرا كه قهرمانان ملي، در واقع منابع اصلي ايجاد الگوي رفتاري و فرهنگي هستند. پس منتظر تماشاي آثاري درخشان و تحول ساز درباره زندگي شهداي انقلاب و دفاع مقدس میمانيم. فیلم «ایستاده در غبار» هم نمونه درخشان چنین فیلمهایی است.
بدون تردید فیلم «ایستاده در غبار» برای افرادی که از فضا و حال و هوای دفاع مقدس و ارزشها دور هستند، جاذبه بیشتری دارد. تصویر متفاوت و خارقالعاده این فیلم از جنگ و مردان آن، بدون سقوط در اغراق گویی و سطحیگرایی و شعارزدگی، میتواند لذت تماشای یک دنیای بینظیر را برای چنین افرادی فراهم نماید.