نگاهی به برنامههای تلویزیون در محرم امسال
همکاری مردم با «مختارنامه» برای تأمین برنامههای سیما
http://kayhan.ir/fa/news/58848
امسال هم تلویزیون، همچون سال قبل به استقبال محرم و تاسوعا و عاشورا رفت؛ بدون سریال تولیدی جدید، با تکیه بر بازپخش محصولات قبلی و نمایش صحنههای زیبای عزاداری مردم در مناطق مختلف کشور. این روش، سال گذشته نیز عینا انجام شده بود. طی سالهای اخیر، متأسفانه به دلیل کاهش بودجه صداوسیما و عدم کمک مالی دولت به رسانه ملی، ساخت آثار تاریخی - مذهبی، در عمل تعطیل شده است. این درحالی است که پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون ما، این گونه سریالها بودهاند. مثل «مختارنامه» که هنوز هم پخش چند باره آن با خیل بینندگان مواجه میشود. همچنان که سریال «یوسف پیامبر» پرتماشاگرترین سریال ایرانی در داخل و خارج از کشور بوده است. به همین دلیل هم جای تعجب است که صداوسیما چرا تولید چنین سریالهایی را متوقف کرده است؟ آیا بهتر نبود هزینه تولید بسیاری از محصولات دم دستی و کم مخاطب و خنثی سیما به ساخت سریالهای تاریخی-مذهبی اختصاص مییافت؟
البته تولید سریال برای محرم، تنها به آثار تاریخی و باشکوه محدود نیست. میتوان سریالهایی با داستان امروزی و کم هزینه اما با مضمون مرتبط با عاشورا ساخت. همچنان که یکی از برنامههای ثابت سیما در چنین مناسبت هایی، پخش تله فیلمهای شهری و آپارتمانی با درونمایهای نزدیک به مفاهیم عاشورایی است. حتی تله فیلمهای کم خرج و آسان ساخت رسانه ملی که طی دو هفته اخیر روی آنتن رفتند نیز اغلب محتوایی بیرمق و کم خطر داشتند. حداکثر موضوعات پرداخته شده در این فیلمها، حضور در عزاداری و ارائه چند نصیحت اخلاقی خشک و خالی است. این درحالی است که حداقل انتظاری که از آثار عاشورایی میرود، برخورداری از مضمون سیاسی است. سیاسی به مفهوم انقلابی. طرح مسائل سیاسی و اجتماعی ایران امروز ما یا ابتلائات کنونی جهان اسلام، صدها و هزاران شاخص و موضوع مرتبط با جنگ نرم و... میتوانند و باید مضمون محوری سریالها و تله فیلمهای عاشورایی صداوسیما باشند. نمایش داستانهایی که در روزهای تاسوعا و عاشورا اتفاق میافتند و یا به تصویر در آوردن ارزشهای اخلاقی با رنگ و بوی محرم، نیکو است اما کافی نیست. نیاز جامعه امروز ما در این دوران پرداختن به سوژههای ملتهب و مرتبط با حیات جامعه ما است. همان طور که بازخوانی برخی از واقعیتهای تاریخ عاشورا در قالب برنامههای کوتاه و در شبکههای مختلف، امسال یک خلاقیت بدون هزینه و بجا بود.
اما در نبود تولیدات جدید مناسبتی، تماشاییترین برنامه تلویزیون در محرم امسال، گزیده تصاویر مستند و زنده از آئینهای عاشورایی بود. شبکههای مختلف سیما و در رأس آنها شبکه «شما» در روزهای تاسوعا و عاشورا، در تمام طول شبانه روز، تصویرهایی زنده و مستقیم از شهرهای سرتاسر ایران عزیز را نمایش میدادند. تصاویری که علاوه بر زیبایی و شور عاطفی و اعتقادی، سرشار از نمودهای فرهنگی و اجتماعی هستند و درباره هر بخش از آنها میتوان ساعتها بحث و تحلیل نمود. گردهمایی انسانهایی از طبقات و طیفهای اجتماعی و با رسوم گوناگون در یک زمان و در نقاط مختلفی از کشور که همه خود را به یک منبع والاتر از واقعیتهای روزمره متصل میکردند، خودش یک نمایش دراماتیک و حماسی چشم نواز و هیجانانگیز است. آئینهایی که کالبدی برساخته از روح فرهنگ جامعه هستند و هر یک اگرچه با سرودهها و حرکاتی خاص اجرا میشوند، اما همه، یک رنگین کمان واحد در آسمان فرهنگ ایران را نقش میبندند. به بیان بهتر، در این ایام، به جای اینکه صداوسیما برای مردم خوراک فرهنگی تهیه کند، این مردم بودند که رسانه ملی را تأمین کردند و صداوسیما را مخاطب خود قرار دادند.
مهمترین دلیل حضور پرشور مردم در آئینهای عاشورایی - از هیئات و دسته ها گرفته تا برنامههایی مثل تعزیه خوانی- همسان بودن این آئینها با روح ملی - در حالت کلی- و روح قومی - در حالت جزئی- است. تفاوت اصلی بسیاری از رسانههای ما با آئینهای عاشورایی هم همین است. به همین دلیل هم این آئینها تا این حد محبوبیت داشته و با استقبال مردمی مواجه هستند، اما اکثریت قریب به اتفاق فیلمهای ما و حجم زیادی از برنامههای تلویزیونی ما فاقد مخاطب به معنای واقعی کلمه هستند. اندک مخاطبهای محصولات سینمایی و تلویزیونی ما هم پس از تماشای این آثار، بلافاصله آنها را فراموش میکنند. چون بین فیلمها و برخی از محصولات تلویزیونی ما و روح ملی و قومی مردم سرزمین ما تفاوت از زمین تا آسمان است.
یکی از منابع غنی برای پویایی سینما و رسانه ملی ما بهره گرفتن از همین آئینها است. بدون تردید اگر عزاداری زیبا و هنرمندانه مردم یزد در «هیئت باغ گندم» یا خیل باشکوه و عظیم عزاداران در میدان انقلاب زنجان یا آئینهای حماسی مردم بوشهر و سایر نقاط کشورمان به تصویر کشیده شود، با استقبال مخاطب جهانی مواجه خواهد شد. عظمت این هیئتها که در شهرستانها و روستاها به وفور یافت میشوند، چشم مشتاق و کنجکاو مردم دنیا را به خود خیره خواهد کرد. هیئتهایی که خود به تنهایی شمایل یک أثر هنری تمام عیار و فاخر را دارند. اما متأسفانه فیلمسازها و عکاسان محترم ما به جای نمایش این گونه زیباییها و جلوههای پرعظمت و «فرهنگ واقعی مردم ایران»، دربند چند کلیشه پیش پاافتاده و متضاد با چهره حقیقی ایران ماندهاند. عکاسان ما اسیر صحنههای غم بار اعدام و قصاص شدهاند و این گونه آبروی مردم و سرزمین خود را به حراجیهای خارجی میبرند. فیلمسازها هم با کلیشههایی که از جداییها حکایت میکنند و تبدیل به قصههایی مملو از عصبانیت میشوند مشغول کاسبی و فراهم کردن اسباب تفریح خود در اروپا و ابوظبی و ... هستند. فیلمسازهایی که به شرکت تولید انبوه محصولات ضدایرانی برای جشنوارههای سیاسی و اقتصادی - و نه فرهنگی- دولتهای جنگ طلب و استعمارگر تبدیل شدهاند و معلوم نیست به خاطر گوش داشتن به فرمان کارتلهای جنگ سالار جهانی، چگونه میخواهند پاسخ تاریخ دانها و تاریخ خوانهای آزاده آینده را بدهند؟!هنرمندان و فعالان رسانهای ما - به خصوص مدیران فرهنگی و رسانهای- نیازمند بازگشت و مطالعهای دوباره بر فرهنگ و آئینهای بومی سرزمین خویش هستند. شاید شناخت عمیق دلائل استقبال پرشور مردم از آئینهای عاشورایی بتواند راهگشای بسیاری از بن بستها ما در عرصههای مختلف رسانهای باشد.