رستاخیز عظیم در قاب کوچک

موضوعات تاریخی-مذهبی همواره یکی از سوژه های استراتژیک در سینمای غرب بوده است. به طوری که بسیاری از آثار سینمایی مشهور از این نوع هستند. از «ال سید» و «ده فرمان» گرفته تا فیلم هایی مثل «هجرت: خدایان و پادشاهان» و «نوح». اتافاقا همه این فیلم ها هم مضامینی یهودی داشته و به بازتولید تاریخ و ایدئولوژی صهیونیستی کمک می کنند.

در میان همه حماسه های تاریخی، عاشورا، غنی ترین، کامل ترین و جامع ترین زمینه و نرم افزار برای خلق بدیع ترین و شورانگیزترین درام هاست. یکی از قدیمی ترین الگوهای درام پردازی در هنرهای نمایشی و تصویری–از قبیل سینما، تلویزیون، پویانمایی، بازی های رایانه ای و ...- تقابل خیر و شر بوده است.

اگر سینمای ایران در پی زیباترین زیبایی ها و عاشقانه ترین داستان هاست، پس چرا رنگ عاشورا در این سینما کمرنگ است؟ حتی اگر سینما را صرفا برای تجارت و سرگرمی بخواهیم، باز هم حماسه عاشورا بهترین موضوع برای ساخت پرجاذبه ترین و مردم پسندترین آثار است. مگر نه این که هنوز هم آئین های ذکر شهادت امام حسین(ع) و یارانش در هیئت ها، پرمخاطب ترین گردهمایی مردمی در ایران محسوب می شود؟ سینمای ما در پی جهانی شدن و فتح بازارهای سینما در اقصی نقاط جهان است و مگر می توان داستانی جز عاشورا یافت که توان تسخیر قلوب انسان ها از همه ملل و نژادها را داشته و در عین حال، گویای فرهنگ و آرمان های ملی ما نزد خارجی ها باشد؟

نمونه بارز استفاده از چنین سوژه بزرگ و سترگی، سریال «مختارنامه» است. سریالی که طی سال های اخیر و به بهانه های مختلف از سیما به نمایش درآمده است. آنچه باعث تأثیرگذاری بی نظیر «مختارنامه» بر مردم شد، شباهت زياد ماجراها و كشمكش هاي متن آن با واقعيت هاي سياسي و اجتماعي زمانه ماست. به طوري كه در حین تماشای آن گاه فراموش مي کنیم که «مختارنامه» به دوره اي دور از ما و حدود هزار و 400سال قبل برمي گردد و دچار اين پندار مي شديم كه اين روايت، شرح حال ماست. بدون تردید اين مهم به قابلیت بي نظير و ذاتي عاشورا برمي گردد.

«مختارنامه» نشان داد، نمايش عاشورا و به طور کلی تاريخ اسلام در سينما و تلويزيون نه تنها داراي ارزش هاي فرهنگي و ديني است، بلكه داراي جذابيت هاي خارق العاده و حيرت انگيزي هم هست. اين سريال با همه ضعف ها و قوت هايش نشانه اي است براي مديران و برنامه سازان سيما مبني براينكه كشاندن مخاطب پاي رسانه ملي تنها از طريق برنامه هاي پرزرق و برق امكان پذير نيست. مي توان از تاريخ و حماسه و دين و سياست، فيلم و برنامه توليد كرد و در عين حال تماشاگر عام را نيز مجذوب كرد.

فیلم «رستاخیز» نیز نمونه دیگری از پرداختن به قیام عاشوراست. این فیلم به رغم سرمایه گذاری هنگفت اما به خاطر برخی تحریف های تاریخی صورت گرفته در متن فیلم، ضعف ساختاری و همچنین نمایش نه چندان مطلوب چهره اسوه های قیام کربلا ازجمله حضرت عباس(ع)، فیلم موفقی محسوب نمی شود. اما با این تجربه و درس گرفتن از نقاط ضعف فیلم «رستاخیز» باید زمینه ساخت آثاری در شأن قیام اباعبدالله(ع) فراهم شود.