حماسه مادرانه

«شیار 143» یکی از این فیلم هاست. فیلمی با محوریت درد و داغ دوری مادران از فرزندانی که به جبهه می رفتند. در این فیلم جبهه ای دیگر به نمایش درآمده؛ جبهه زنان و بار صبری که زینب وار به دوش می کشیدند تا دل شیران میدان نبرد، شیر باشد.
ورود نگاه های جدید که با حفظ حقایق و وقایع دوران جنگ تحمیلی، تصویر عمیق و به روزی از آن مقطع تاریخ کشورمان نمایش دهند، یکی از نیازهای حیاتی جامعه امروز ماست. «خانه ای در کنار ابرها» یکی از این فیلم ها بود که در شماره قبل به آن پرداختیم. «شیار 143» به کارگردانی نرگس آبیار، دیگر فیلم قابل تأمل سی و دومین جشنواره فیلم فجر است. 
حضور زنان در دفاع مقدس یکی از لایه های مغفول و مهجور است. آثار هنری کم تعدادی با رویکرد نمایش زنان در جنگ تولید شده اما هر کدام، کاری کردند کارستان. «دا» نمود و نمود هنر مقاومت زنانه است که البته در ادبیات ظاهر شد. حالا فیلم «شیار143» همین راه را در سینما گشوده است. 


اشارات مستند به دوران جنگ، فیلمی واقعیت‌گرا و اسنادی به وجود آورده است. فضای زندگی مردم منطقه ای حاشیه ای در یک روستای دور افتاده و نقش روستائیان و طبقات زحمتکش جامعه در فتح هشت ساله هم از دیگر ارزش های این فیلم است. البته «شیار143» تنها یک فیلم اجتماعی و دفاع مقدسی نیست و نگاه عارفانه و معنوی فیلم در قالب صبر و از خاک به کیمیا رسیدن از دیگر ویژگی های این أثر است.
فیلم استعداد زیادی به افتادن در پرتگاه ضدجنگ را داشت اما با چند حلقه دراماتیک، خود را حفظ کرده است. مثل جایی که فرزند از مادر می خواهد که از رفتن او به جبهه رضایت قلبی داشته باشد و صحنه اختتامیه فیلم که گویای آغاز زندگی، پس از داغ فرزند است. پایان تکان دهنده فیلم، مانور قدرتمندانه فیلمساز در برانگیختن عاطف مخاطب است. البته فیلم شروع خوبی ندارد و به جای اینکه ذهن مخاطب را درباره فیلم آماده کند بیشتر سرگردان می‌کند. ای کاش، شروع فیلم هم همچون پایانش گیرا و تکان دهنده بود. تصاویر مصاحبه مستندسازان تلویزیون با اقوام رزمنده، اضافه و زیادی هستند. کاش یا نبودند و یا حداقل بودند.