نگاهی به فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو
دنباله روی از فرهادی
فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» را می توان در ادامه فیلم قبلی روح الله حجازی «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» به معضلات زندگی زناشویی در طبقات مرفه و به ظاهر مدرن می پردازد. البته آنچه در این فیلم مشخص است، تقلید کارگردان از آثار فرهادی است.
حجازی در این فیلم هم سعی کرده تا به آسیب های سبک زندگی این گونه خانواده ها بپردازد، اما همه چیز در سطح نمایش معلول ها و آسیب ها باقی مانده و مخاطب به هیچ شناخت جدیدی نمی رسد. چند عامل به این فیلم لطمه وارد کرده و مانع بلوغ و پختگی آن شده اند. یکی از این عوامل، عدم منطق در وقایع است. مثلا ماجرای ازدواج موقت در داستان، از نظر قانونی مشکل دارد. عامل دیگر، تورم بیش از حد بی اخلاقی نزد ساناز، آن هم در یک مقطع زمانی حداکثر 12 ساعتی، کمی عجیب و باور نکردنی به نظر می رسد.
شخصیت پردازی ضعیف هم از دیگر مشکلات این فیلم است. همه شخصیت ها تک بعدی هستند و علت اصلی کنش و واکنش های شان معلوم نمی شود. مثلا مشخص نیست که ساناز چرا به رغم علاقه به شوهرش به او خیانت می کند و ... نقطه ضعف دیگر فیلم، محدود بودن ما به ازاهای بیرونی آن است. واقعا چند درصد از مردم کشور ما در وضعیت آدم هایی مثل رامتین و ساناز قرار دارند؟ این درحالی است که یک فیلم حتی اگر به مسائلی که گستره محدودی دارند هم می پردازند باید به گونه ای باشد همه مردم را مخاطب قرار دهد. این درحالی است که بعید است تماشاگران بتوانند با این دو شخصیت همذات پنداری کنند. از طرفی تنها آدم مثبت فیلم یعنی محدثه، فاقد گیرایی و جذابیت لازم است. حتی او که به سنت ها و اخلاق متوسل شده است نیز آدم منفعل و دافعه برانگیزی است. بالاخره فیلم باید یک راه باریک برای نجات هم به مخاطب خودش نشان دهد.
همه این عوامل باعث شده اند تا «زندگی مشترک...» دچار نقض غرض شده و به جای یک فیلم آسیب شناختی ، به یک فیلم آسیب زا تبدیل شود.