خطر بازگشت به عقب در عرصه هنر

یکی از لوازم پویایی و غنای فرهنگی و هنری در هر کشوری، حرکت رو به جلو و مترقی در این عرصه هاست. بازگشت به عقب یا به اصطلاح ارتجاع، نشانه ای است از زوال و سقوط فرهنگی به شمار می رود.

انتصاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و متعاقب آن تغییر در دو معاونت کلیدی و مهم این وزارتخانه یعنی معاونت سینمایی و معاونت هنری را می توان شروع تازه ای برای فرهنگ و هنر کشورمان دانست. چه، اهمیت این عرصه ها بر سرنوشت کل کشور تأثیر می گذارد. نمی توان ارتباط فرهنگ و هنر یک جامعه را با اقتصاد ، سیاست و امنیت آن جامعه بی ارتباط دانست. مصداق بارز چنین ارتباطی، هالیوود است. به زعم بسیاری از کارشناسان، اهمیت هالیوود برای آمریکا کمتر از ادوات نظامی و تسلیحاتی نیست. حتی بی اغراق نیست که بگوییم بقا و حیات ایالات متحده، امروز به سینمای آن کشور بستگی دارد.

به همین دلیل و با توجه به شرایط حساس و مقطع تاریخ سازی که در آن به سر می بریم، نمی توان با سادگی و تساهل از کنار نحوه مدیریت فرهنگی گذشت. به خصوص که امروز بسیاری از میدان های فرهنگی و هنری ایران، محل تاخت و تاز جریان هایی است که آشکارا مروج و مدافع پوکی و خودباختگی فرهنگی هستند. عرصه هایی چون سینما، تئاتر، مطبوعات، موسیقی، کتاب و اینترنت به طور واضح و مشخصی به روزنه هایی برای تخریب فرهنگ بومی ایران و بسط سلطه فرهنگی و رسانه ای غرب تبدیل شده اند.

این موضوع از آنجا اهمیت می یابد که طی هفته های اخیر، برخی از کانون ها و جریان های بدسابقه و مشکوک، تلاش فراوانی برای تحمیل نظرات و خواسته های خود به مدیران فرهنگی جدید کشور داشته اند. حتی بعضی از ایشان در مصاحبه با رسانه های داخلی و خارجی به صراحت گفته اند که تنها در صورتی حاضر به همکاری با وزیر ارشاد و مدیران هنری و سینمایی جدید هستیم که باند ما دارای قدرت و تسلط باشند! گروه هایی که از قضا همواره مورد حمایت رسانه های مهاجم غربی بوده اند. به بیان بهتر، امروز شاخه فرهنگی همان طیف سیاسی که سال 88 کشور را درگیر فتنه کرده و نخست وزیر رژیم صهیونیستی از آن ها به عنوان امیدهای اسرائیل در ایران یاد کرده است در پی بلعیدن و سلطه بر فضای فرهنگی و هنری ما هستند.

اگر این اتفاق رخ دهد، نتیجه ای جز بازگشت عرصه های سینمایی و هنری ایران به عقب ندارد و عقب گرد فرهنگی هم حاصلی جز زوال و ریزش در پی نخواهد داشت. چنان که بسیاری از حامیان گفتمان به اصطلاح اصلاح طلبی فرهنگ و هنر بارها به صراحت اعلام کرده اند که مطلوب ایشان، مدیریت به سبک دولت خاتمی است!

اما نتیجه مدیریت دولت مذکور در زمینه هنر چه بود؟ کاهش تماشاگران سینما از 50 میلیون نفر به 13 میلیون نفر در سال، افزایش ناگهانی آلبوم های موسیقی زرد و مبتذل، تبدیل شدن جشن خانه سینما به نمایشگاه مد لباس و آرایش، سنگر گرفتن قلم به دست هایی که به خون انقلاب اسلامی تشنه اند در روزنامه های زنجیره ای، افول بی سابقه تئاتر، تعطیلی ده ها سینما، محدود شدن سینمای ایران به فیلم های دختر-پسری و جشنواره ای و ...

کافی است برای شناخت بهتر مدیریت فرهنگی با مرام لیبرالیستی به صحبت های برخی از هنرمندان برجسته و مطرح کشور توجه کرد. ازجمله این هنرمندان «ابراهیم حاتمی کیا» بود. وی در جلسه بررسی فیلم «موج مرده» در دانشگاه فردوسی مشهد که در بیستم تیرماه سال 80 برگزار شد با اشاره به عملکرد ضعیف مدیریت سینمایی وقت عنوان کرده بود: «آقای]مرحوم[ داد (معاون سینمایی عطاءالله مهاجرانی) با حذف سیستم نظارتی از سینما عملا آن را در اختیار سرمایه داران قرارداد و این موجب سوق دادن سینما به سمت ابتذال شد. عملکرد آقای داد سینمای ایران را به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کرد که در بخش خارجی عده ای مانند جاسوسک فقط برای جشنواره های خارجی فیلم می سازند و بالابردن پرچم ایران در آن جا به افتخار ملی تبدیل شده است؛ حتی اگر به قیمت خراب کردن وجهه ایران تمام شود و در بخش داخلی نیز عنان سینما در کف سرمایه داران قرار گرفته است و فیلم ها به سمت مسائل سطحی و ابتذال جامعه پیش می رود؛ حتی در این فیلم ها، تحلیلی نیز درباره مسائل مطرح شده صورت نمی پذیرد.»

    وی همچنین با اظهار تاسف از عملکرد آقای داد، ادامه می دهد: «با آمدن آقای داد ما منتظر دوران طلایی سینما بودیم ولی با عملکرد ایشان به بدترین دوران تبدیل شد و ای کاش ایشان به ساخت فیلم های زیبای خود ادامه می دادند؛ دوران چهار ساله آقای داد جز ابتذال چیزی به سینمای ایران هدیه نداد و رشد ابتذال را سریع تر کرد.»

    «مجتبی راعی» هم در سال 80 از وضعیت سینما به شدت انتقاد کرده و گفته بود: «وقتی در سینما همه چیز رها شود، یک دسته از زیر میز با همدیگر سعی می کنند سینما را کنترل کنند و یک باندبازی بسیار جدی در سینمای ایران چون امروز (دوره اصلاحات) به وجود می آورند.»

حتی در عرصه موسیقی هم می توان به انتقادات استاد محمدرضا لطفی از ترویج موسیقی غربی در دوران خاتمی اشاره کرد.

 هم رئیس جمهور محترم کشورمان و هم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی فرهیخته، شعارهایی چون اعتدال و احترام به هنرمندان را در دستور کار خود قرار داده اند. اما جای تردیدی نیست که بازگشت به گذشته و در پیش گرفتن روش های ورشکسته و میدان دادن به افراطی های عرصه فرهنگ و هنر، نتیجه معکوسی را در پی خواهد داشت.

این یادداشت در هفته نامه صبح صادق منتشر شده است.