درها را باز كنيد تا دنيا صداي ما را بشنود¤

«قرن بيست و يكم يا قرن معنويت و ديانت خواهد بود يا نابود خواهد شد»
اين جمله معروف «آندره مالرو» انديشمند و نويسنده فرانسوي، در سپيده دم «قرن سرنوشت» شايد خيلي زودتر از پيش بيني او خود را نشان داده است؛ بشر امروز در پيچ تاريخ قرار گرفته و در جست و جوي مسيري جديد براي رقم زدن آينده
اي بهتر است. شكست سنگين نظام سرمايه داري در مقابل انقلاب اسلامي در 30 سال گذشته و به ويژه در جريان فتنه سال 88، درگرفتن بيداري اسلامي در قلب كره زمين و خيزش جهاني عليه تفكر و نظام ضدانساني
سرمايه داري، ازنشانه هاي تلاش انسان براي نجات خود و دنيايش از نابودي است.
بدون شك يكي از محورهاي اصلي اين كشمكش ها رسانه ها و هنرمندان هستند؛ در رأس آنها شبكه هاي تلويزيوني و ماهواره اي قرار دارند. رسانه هايي كه هر يك به فراخور اهداف و منافع مالكان خود، خيزش هاي بشري را منعكس مي كنند. از تلاش
رسانه هاي امپرياليستي كه سعي داشته اند تا اين قيام ها را ناديده گرفته يا به سود خود تحريف كنند تا رسانه هاي مستقل و آزادي خواه جهان كه بيشتر تلاششان صرف همدلي با انقلابيون و انعكاس صادقانه اين واقعيت ها بوده است. غول هاي رسانه اي با وجود تكثر و سلطه خود، آشكارا شكست خورده اند، كه اگر اين گونه نبود، تلاش ده ها ساله آنها براي سركوب بيداري جهاني نتيجه مي داد و الآن وضعيت ديگري بر بشر حاكم بود. اين رسانه ها با وجود برخي پيروزي هاي مقطعي و نقطه اي -مثل به فساد كشاندن بخشي از مردم جهان يا جلب نمودن توجه برخي افراد ساده ذهن به جاذبه هاي غربي- درمجموع نتوانسته اند دربرابر سيل خروشان انسان هاي بيدار دل و نيك انديش مقاومت كنند.
در مقابل، رسانه هاي مستقل و خورد و حاشيه اي، با وجود در اقليت بودن، نشان دادند كه با تكيه بر نيروي ايمان و تعهد و مبارزه مي توان نظر
روشن ضميران را به خود جلب كرد. به همين دليل است كه حالا ديگر عبارت the Islamic waking mowement تنها به جمهوري اسلامي ايران محدود نيست و حتي «لئون پانتا» رئيس سابق سازمان سيا به طور مستقيم از عبارت «بيداري اسلامي» استفاده كرده و اعتراف نمود كه اين جنبش نسخه رژيم صهيونيستي را در هم خواهد پيچيد. و يا اين گزارش روزنامه فايننشال تايمز انگليس از توجه مردم بحرين به شبكه العالم گوياي بسياري از واقعيت هاست. طبق اين گزارش علاوه بر شيعيان بحرين، بيش از هشتاد درصد از جمعيت اهل تسنن آن كشور نيز مخاطب شبكه خبري العالم هستند. و يا تلاش نظام سلطنتي انگلستان كه با وجود ادعاي دروغين آزادي خواهي، در پي ممانعت از پخش شبكه «پرس تي وي» در آن كشور است.
با اين حال، شبكه هاي داخلي، هنوز هم آنچنان كه بايسته و شايسته بوده در اين زمينه فعاليت نكرده اند. اكثر تصاويري كه بخش هاي خبري سيما از اين حركت ها پخش مي كنند،
دست دوم و برگرفته از ساير شبكه هاست. اين درحالي است كه در تظاهرات منسوب به بيداري اسلامي، پديده هاي بسيار قابل توجه و زيبا و تأمل برانگيزي اتفاق مي افتد كه بدون شك رسانه هاي غربي هيچ گاه به پوشش آنها اقدام نمي كنند. حتي برخي از مسائل مهم از دست شبكه هاي ما مي رود. مثلاً در تظاهرات تاريخ 29 جولاي در ميدان التحرير مصر، ميليون ها نفر شعار حمايت از حاكميت قوانين اسلامي را سر مي دادند. تظاهراتي كه با تحريم كامل گروه ها و احزاب سكولار و غربگرا برگزار شد؛ اما لقب با شكوه ترين تجمع انقلابيون را به خودش اختصاص داد. اين تظاهرات كه اسلامي بودن ماهيت انقلاب مصر را عيان كرد، چندان هدف مانور رسانه اي بخش هاي خبري رسانه ملي قرار نگرفت.
صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران به خاطر تعلق خاطري كه به اسلام و مسلمان ها دارد مي تواند با فعاليت و پويايي بيشتر، نبرد ديپلماسي رسانه اي را از غربي ها بربايد. همچنان كه در عرصه جهاني، دو شبكه پرس تي وي و العالم تا حدودي در اين عرصه موفق بوده اند. برخلاف شبكه هاي غربي كه براي اهداف پليد خود از شگردهاي متعدد رسانه اي استفاده مي كنند، شبكه هاي داخلي خيلي ساده و غيرحرفه اي به اين اتفاقات
مي پردازند؛ هر روز خبرهايي را درباره حضور مردم در خيابان ها و يا پيش روي انقلابيون و جنايات حكومت هاي آن ها در خبرها
مي شنويم. تحليل هايي هم كه در ميانه خبرها مي آيد هر روز مثل هم است و اگر كسي مخاطب ثابت خبرهاي رسانه ملي باشد ديگر از شنيدن اين همه خبر و تحليل مشابه خسته مي شود. به نظر مي رسد صداوسيما با اينكه رويكرد مثبتي نسبت به اين وقايع دارد، بايد از شگردهاي رسانه اي و روش هاي القاي غيرمستقيم اهداف استفاده كند تا تأثيرگذاري آن افزايش يابد.
اين وضعيت در حوزه فيلم و سريال در حد صفر است.انقلاب هاي حوزه بيداري اسلامي درحال نزديك شدن به يك سالگي خود هستند. با گذشت اين زمان هنوز هم هيچ سريال يا فيلم سينمايي با مضمون اين وقايع به نمايش درنيامده است. اين درحالي است كه حداقل صداوسيما مي توانست به جاي توليد اين حجم از سريال هاي خنثي و كم محتوا چند سريال با موضوع اين حوادث بسازد. مثلاً در ماه مبارك رمضان كه فضاي جامعه نيز به سمت آگاهي و بيداري معنوي مايل تر بود مي شد در عوض اين سريال هاي ماوراءالطبيعي، دست كم يك سريال با چنين موضوعي ساخته شود.
در عرصه سينما هم وضعيت از اين بدتر است. اين درحالي است كه سينماي غرب با فرستادن نمايندگان خود به كشورهاي انقلابي در حال عملياتي ساختن نوعي ديپلماسي هنري است. حضور پررنگ افرادي چون « شان پن» و «آنجليناجولي» كه روابطشان با دولت آمريكا بر همه اثبات شده است در ميان اعراب، همه بخشي از ديپلماسي فرهنگي ايالات متحده براي نفوذ در بين مسلمانان است. اينكه هنوز فيلمسازان ما وارد گود نشده اند، مايه اندوه و حسرت است «رضا برجي» از معدود افرادي بود كه براي حضور در اين مبارزات به عنوان مستندساز ابراز علاقه كرد؛ اما او هم ظاهراً با ممانعت ها و محدوديت هايي براي سفر به كشورهاي حوزه بيداري اسلامي مواجه شد و مسئولان هيچ اقدامي براي فراهم كردن سفر او نكردند !
با وجود برخي رفت و آمدها و نشست و برخاست ها ميان مسئولان فرهنگي ايران با كشورهاي انقلاب كرده؛ اما هنوز در عمل هيچ قراردادي براي ساخت فيلم درباره انقلاب هاي منطقه بسته نشده است.
البته عملياتي ساختن اين مهم فقط به مديران برنمي گردد. خود هنرمندان نيز بايد در اين زمينه پيش قدم شوند. آنچه مسلم است اينكه خيزش ها و انقلاب ها و جنبش هاي فعال شده عليه استعمار واستبداد سرمايه داري، حركت هايي صرفا سياسي نيستند، بلكه عميقا و اصلاتا انساني هستند. چراكه سياست ها و برنامه هاي رژيم هاي سلطه گر حاكم بر جهان، بالقوه خطري براي حيات انسان و همه جوامع بشري است. به همين دليل هم ورود هنرمندان به چنين ميداني، بيشتر از اينكه سياسي باشد حركتي انساندوستانه خواهد بود. آيا غير از اين است كه هنرمندان صداي مردم خود هستند؟ پس درهاي قلب و ذهن خود را به روي تحولات و واقعيات باز كنيد تا دنيا صداي ما را رساتر از گذشته بشنود.

¤ ديالوگ معروف زيد در فيلم «محمد(ص) رسول الله» به كارگرداني مرحوم مصطفي عقاد. در سكانس علني شدن دعوي دين اسلام، زيد درحالي كه بت ها را به زمين مي كوفت فرياد مي زد: «درها را باز كنيد تا دنيا صداي ما را بشنود»

این یادداشت در روزنامه کیهان چاپ شده است.