برشي زيبا از زندگي مردم در سال هاي جنگ

سريال تلويزيوني «نابرده رنج» يكي از مجموعه هاي شبانه سيما براي فصل تابستان است كه در قالبي طنزآميز به دفاع مقدس و فضاي اجتماعي ايران در دوران جنگ تحميلي مي پردازد.
به نمايش درآوردن سال هاي دهه 60 و به خصوص بازسازي فضاي جامعه ايران در كوران مبارزات دفاع مقدس، يكي از خطوط اصلي سريال هاي صداو سيما در يك سال اخير بوده است. رويكردي كه در اصل بسيار مثبت بوده و اساساً يكي از رسالت هاي رسانه ملي محسوب مي شود. به هر حال، سال هاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي و به طور خاص تر جنگ تحميلي يكي از مهم ترين مقاطع تاريخي كشورمان است كه بايد براي نسل هاي گذشته يادآوري و براي نسل هاي جديد و آينده بازتعريف شود.
سريال تلويزيوني «نابرده رنج» به كارگرداني «عليرضا بذر افشان» يكي از كارهاي اخير سيما در اين زمينه است؛ سريالي كه اتفاقاً در حوزه كارهاي نمايشي پيرامون بازنمايي جامعه دوران جنگ ايران موفق عمل كرده است. چراكه بازسازي تصويري سال هاي دهه هاي 60 و 50 ايران در آثار سينمايي يا تلويزيوني كار بسيار دشواري است. زيرا محيط اجتماعي ما تقريباً با آن سال ها دگرگون شده و كمتر پديده يا كالبد شهري و اجتماعي را مي توان يافت كه از آن زمان تا به حال بدون تغيير شكل باقي مانده باشد. به همين دليل هم، فيلم ها و سريال هايي كه داستاني درباره مقاطع زماني جنگ يا انقلاب را در درون جامعه شهري ايران نمايش مي دهند همواره با گاف هايي از قبيل نشان دادن تجهيزات و امكاناتي كه مخصوص دوران ماست، مواجه شده اند، اما در سريال «نابرده رنج» چنين مشكلي كمتر ديده شده است.
همين فضاسازي خوب و دقيق باعث شده تا اين مجموعه تلويزيوني حال و هوايي كاملاً متفاوت با ديگر كارها پيدا كند؛ «نابرده رنج» سريالي خاطره انگيز براي كساني است كه دهه 60 را به خوبي به ياد دارند، با همه خوشي ها و دشواري هايش؛ سال هاي گلوله و شهادت و در كنار هم بودن مردم.
هرچند كه هنوز تا پايان سريال و نتيجه گيري نهايي باقي مانده است، اما بر اساس آنچه تاكنون ديده ايم، «نابرده رنج» يك كمدي ساده و در عين حال سالم است كه از گزند تحقير و توهين به مردم و ارزش هاي اخلاقي در امان مانده است. چرا كه در اينجا، طنز هدف نيست، بلكه وسيله اي است براي انتشار مفاهيم والاي فرهنگي.

19
ساختار كلي قصه در سريال «نابرده رنج» تركيبي است از آنچه كه در فيلم هاي «ليلي با من است» و «اخراجي ها» رخ داده بود. نمايش حضور اراذل در جبهه و تحول روحي و اخلاقي آنها، رويكردي است كه سردمدار آن اخراجي هاست. در اين سريال هم شاهد حضور دو سارق با نام ها اسد و عماد در ميدان رويارويي حق و باطل هستيم. اين ماجرا هم كه دست تقدير آدم ها را به جاي مقصدي كه خود انتخاب كرده اند، به خط مقدم مي رساند، روايتي است كه از «ليلي با من است» برداشت شده است.
در دو دهه ابتدايي انقلاب، نمايش تصويري غير آسماني از جبهه و مردان و زنان جنگ، يك تخطي و انحراف بود. اما در سال هاي اخير، اين نوع آثار تبديل به يك جريان شده اند. با اين حال، همه فيلم هايي هم كه تصويري غير از كليشه هاي ارزشي از دفاع مقدس نشان مي دهند در يك دسته قرار نمي گيرند. به طوري كه برخي از اين آثار، داراي رويكردي متظاهر به ضدجنگ هستند و هدف اصلي شان زير سوال بردن مقاومت و از خودگذشتگي مردم ايران در مقابل هجوم بيگانه است. فيلم هايي كه عمدتاً داراي ژستي شبه روشنفكرانه هستند، اما گروه ديگري از اين آثار هستند كه قصد بازگويي زواياي پنهان و كمتر گفته شده را درباره آن بخش از تاريخ و فرهنگ ايراني دارند. مثل آنچه پيش از اين در «اخراجي ها» يا خيلي قبل تر از آن در «ليلي با من است» پديدار شده بود. مهم ترين هدف در اين نوع ساختارشكني اين است كه گستره مخاطب سينماي دفاع مقدس بالاتر برود. چه موافق اخراجي ها باشيم و چه مخالف آن، نمي توانيم منكر اين موضوع شويم كه «مسعود ده نمكي» كاري كرده كه در صدر ليست پرفروش ترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران، نام فيلم هايي با موضوع دفاع مقدس ثبت شده است؛ اين يك پيروزي در عرصه فرهنگ محسوب مي شود.
البته بيان اين نكته به معني تأييد تام و كامل اين جريان نيست، اما به هر حال اين هم ترفندي است براي مخاطب قرار دادن افرادي كه كمتر به كليشه هاي متداول فرهنگ دفاع مقدس علاقه دارند. ضمن اينكه، اين ساختارشكني زماني مثبت ارزيابي مي شود كه در نهايت، فرهنگ و آرمان هاي انقلاب و دفاع مقدس منعكس شود. اتفاقي كه در مجموعه «نابرده رنج» هم رخ داده است.
در اين سريال، تمركز داستان بر حضور افراد خلافكار در جبهه، خدشه اي بر نورانيت آن وارد نكرده است. نمايش همزمان ايثارگران و مجاهدين خدا با اراذل در جبهه، كنتراست تصويري زيبايي را به وجود آورده است. در اين موقعيت، ارزش ها و برجستگي هاي دفاع مقدس بهتر ديده مي شود. البته اين نكته جاي انتقاد دارد كه چرا در بخشي از سريال، اين اراذل هستند كه در نقش نجات يك شخصيت مثبت ظاهر مي شوند؟ در بخشي كه جابر، عماد و اسد در يك خرابه به محاصره دشمن درآمده اند، عامل اصلي نجات از مهلكه، كاراكترهاي خلافكار داستان هستند. همچنين اين صحنه هاي سريال با اين كه مهيج و پرجاذبه اند، اما چندان منطقي از آب در نيامده اند. يعني ديديم كه يك لشكر بعثي هرچه به طرف چهار ايراني تيراندازي مي كردند، هيچ گلوله اي به آنها برخورد نمي كرد. اين در حالي است كه چهار ايراني توانستند با كمترين شليك گلوله تعداد زيادي از بعثي ها را هلاك كنند و سرانجام نيز از دست آنها بگريزند.
ويژگي مهم سريال «نابرده رنج» اين است كه به موازات ترسيم متفاوت و غيركليشه اي دفاع مقدس، ارزش هاي اجتماعي نهادينه شده در جامعه ايراني را نيز به نمايش درآورده است. در اين مجموعه مي بينيم كه با وجود تحميل جنگ و عواقب ناگوار آن، زندگي مردم در متن جامعه نه تنها دچار اختلالي نمي شود كه به خاطر وفاداري مردم به سنت ها و باورداشت هاي ديني و مذهبي خود، انسجام اجتماعي حفظ مي شود.
تصوير «نابرده رنج» از مردم ايران، برخلاف برخي ديگر از فيلم ها و سريال هايي كه با همين موضوع ساخته شده اند، از بالا و مغرورانه نيست، بلكه همراه با مردم است. آنچه نابرده رنج را از ديگر سريال هاي اين روزها و شب هاي سيما متمايز كرده، ايراني بودن آن است. آنچه در اين مجموعه از زندگي مردم مي بينيم، تصنعي و مبتذل نيست، بلكه گويي دوربين سازندگان سريال به طور اتفاقي در يكي از خانواده هايي كه در سال هاي دهه 1360 در ايران زندگي مي كردند افتاده و زير و بم هاي حيات طبيعي و عادي آنها را نشان مي دهد. با همه زيبايي ها و زشتي ها، غم ها و شادي ها، تيرگي ها و روشني ها و جشن ها و تعزيت هاي شان. وارد شدن روايت و تصوير «نابرده رنج» به زندگي روزمره و فراز و نشيب هاي حيات بخشي از مردم عادي اين سرزمين، باعث شده تا صفا و صميميت در آن تبلور يابد و به باور مخاطب نزديك شود. به عبارتي، اين سريال برشي زيبا از زندگي مردم ايران در سال هاي جنگ است.
«نابرده رنج» بدون هيچ پيچيدگي و اغراق و پرگويي و بدون اينكه دچار سرگرداني و آشفتگي در تعريف داستان شود، موقعيت هاي چندگانه اي را ترسيم كرده است. در عين حال كه يك فيلم دفاع مقدسي محسوب مي شود، پليسي هم هست. در همان حال كه مسائل اجتماعي را طرح مي كند، بي آنكه اسير ابتذال شود، عاشقانه هم هست. همچنين طنز «نابرده رنج» بسيار جدي است و به خاطر وفاداري و احترام به ارزش ها دچار لودگي نشده است.
به طور كلي «نابرده رنج» با وجود برخي ضعف ها، موفق ترين سريال اين روزهاي سيما محسوب مي شود.

این یادداشت در هفته نامه صبح صادق منتشر شده است.


بعد از تحریر:

مطلب بالا را زمانی نوشتم که هنوز قضیه کژال و رابطه او با اسد در سریال پیش نیامده بود. احساس می کنم که این ماجرای به روح فیلم لطمه وارد کرده است. از این ماجرا اصلا خوشم نمی آمد. ای کاش کژال در سریال «نابرده رنج» متولد وارد نمی شد.