عرفان كاذب و موسيقي پاپ در خيمه عزاداري؟

 يكي از سنت هاي زيباي شيعيان برگزاري مراسم و آئين هاي عزاداري براي معصومين است كه در اين ميان، عزاداري براي امام حسين (ع) تبديل به يك نظام فرهنگي شده است. تاآنجا كه همين آئين ها ساليان سال و در طول قرن ها موجب بقاي ماوقع حوادث ماه محرم سال 61 هجري قمري شده است. آئين هاي عاشورايي را به ايندليل مي توان يك نظام فرهنگي دانست كه شامل مجموعه اي از مناسك، آثار هنري، معاني و روش هاست كه در طول زمان شكل گرفته و متأثر از شرايط جغرافيايي و قومي است. يكي از جنبه هاي پررنگ در آئين هاي عزاداري براي سيد و سالار شهيدان، رويكرد هنري آن است. در هر مراسمي، حد اقل دو عنصر ادبيات و آوا وجود دارد كه به اشكالي چون روضه، مرثيه خواني، مداحي و نوحه سرايي تجلي پيدا مي كند. البته اگر به شكل گسترده تري به آئين هاي عاشورايي بنگريم هنرهاي نمايشي نيز به شكل هاي سينه زني، زنجيرزني، علم گرداني و تعزيه خواني قابل شناسايي است.

تلاش دشمن براي انحراف عزاداري

اما نكته مهم درباره اين آئين ها اين است كه همواره خطر انحراف و تحريف در كمين آن ها بوده و اتفاقا اين انحرافات در جنبه هاي هنري برنامه هاي عزاداري رخ مي دهد. يعني مسير اصلي تحريف و تبديل عزاداري به شكل نادرست آن از شعرها و نواهايي كه مداحان به كار مي برند آغاز مي شود. برخي از اين انحرافات ناخواسته و نادانسته روي مي دهند، اما تجربه و نشانه هاي فراواني موجود است كه اثبات مي كنند عده اي همواره در پي آن هستند تا زمينه خروج عزاداري حسيني از مسير اصلي اش را فراهم كنند.

نمونه بارز تلاش براي به انحراف كشاندن آئين هاي عاشورايي در كارنامه حكومت دست نشانده محمدرضا پهلوي قابل مشاهده است. وحشت شاه از الهام بخش بودن قيام عاشورا باعث شد كه از يك طرف مبارزات پيروان امام را به شكلي وحشيانه سركوب كند و از طرف ديگر به تحريف عزاداري مي پرداخت و به كمك مزدوران خود در تلاش بود تا خرافات و عشق زميني و شهواني را در آئين هاي عاشورايي وارد كند. اما رهبري پيامبر گونه امام خميني (ره) و هوشياري مردم ، اين تلاش هاي شيطاني محمدرضاشاه را ناكام گذاشت و قيام عاشورايي ايران به نتيجه رسيد.

اين پيروزي تاريخ ساز و  ادامه پيروزي هاي ملت ايران در مقابله با گروهك هاي ضد انقلاب و جنگ تحميلي كه همه با الهام و توسل به فرهنگ عاشورا به دست آمدند دشمنان را بيش از پيش وادار كرد كه براي تحريف آئين هاي رهايي بخش عزاداري و به خصوص ادبيات و هنرهايي كه در اين مناسك به كار مي روند اقدام كنند. اين تلاش در صحبت هاي يك نظريه پرداز آمريكايي به نام مايكل برانت هويدا شد. وي كه از كارشناسان برجسته دفتر شيعه شناسي سازمان سيا است ضمن پرده برداشتن از سرمايه گذاري 900 ميليون دلاري اين دفتر براي تخريب فرهنگ شيعه، يكي از برنامه هاي آن را ايجاد انحراف در عزاداري معرفي كرده است. او براي تحقق اين هدف چند پيشنهاد را مطرح كرده كه در نوع خود قابل توجه هستند. برانت اين پيشنهادات را به اين شرح برشمرده است:

 ۱- در وهله نخست بايد شيعياني كه مادي گراتر هستند و عقايدشان ضعيف تر است، شناسايي شوند. اين افراد بايد كساني باشند كه تاحدودي مشهور باشند و بتوان از آنها به عنوان منبع مورد رجوع استفاده كرد. از اين افراد براي تاثيرگذاري در شيعيان استفاده مي شود.

    ۲- شناسايي و حمايت از سخنراناني كه اطلاعات درستي درباره عاشورا و اسلام شيعي ندارند.

    ۳- جست و جو براي يافتن و شناسايي شيعياني كه به كمك هاي مالي يا مادي نياز دارند و استفاده از آنها براي مبارزه با مذهب تشيع به منظور تضعيف پايه هاي تشيع و انداختن تقصير اين كار به گردن علما و مراجع شيعي.

    ۴- ترويج شيوه هايي در عزاداري براي (امام) حسين كه با عقايد واقعي شيعي منطبق نيست و ترويج شيوه هاي جديد عزاداري كه برضد آموزه هاي شيعي است.

    ۵- بايد عزاداري هاي شيعيان به گونه اي مطرح شود كه تصور شود شيعيان افرادي جاهل و خشونت طلب هستند كه مي خواهند ميان توده هاي مردم ناآرامي و هرج و مرج بوجود بياورند.

    ۶- مبالغ هنگفتي براي حمايت از اين جريانها هزينه شود و از سخنران هايي حمايت شود كه به گونه اي سخن مي گويند كه شيعيان را افرادي غيرمنطقي جلوه مي دهند. با اين اقدامات، تشيع مبتني بر صورت مكتب فكري منطقي، به گونه اي مطرح مي شود كه فاقد منطق و خرافاتي است. اين اقدامات سبب مي شود ميان شيعيان ناآرامي و هرج و مرج بوجود بيايد و شيعه از درون خالي شود.

7- در نهايت با اقدامي ضعيف به شيعيان حمله شود.

بنابراين، تحريف آئين هاي عزاداري و شايع ساختن شكل هاي انحرافي سوگواري يكي از تاكتيك هاي دشمنان تشيع است.  

هجوم هنر عامه پسند

يكي از انحرافات عزاداري ، شيوع هنر عامه پسند در چنين برنامه هايي است. آئين هاي عاشورايي زماني عامه پسند مي شوند كه رويكرد رمانتيك و احساسي بر روح حماسي و معنوي آن ها غلبه كند. يعني اشعار، الحان و نواها، حالتي غير انقلابي يافته و عشق زميني در آن ها پررنگ مي شود. يكي از مصاديق اين تهديد فرهنگي، تقليد مداحان و نوحه خوانان از ساير خوانندگان است. در سال هاي اخير باب شده كه برخي از مرثيه خوانان از سبك هاي خوانندگان موسيقي پاپ پيروي مي كنند. حتي بعضي از آنان عين يك ترانه را با تغيير شعر اجرا مي كنند.

از ديگر مصاديق اين خسران به كار بردن توصيفات جنسي درباره اسوه هاي عاشورايي است. به طوري كه در برخي برنامه هاي عزاداري، مرثيه خوان از سر جهالت اقدام به توضيح دادن درباره زيبايي هاي ظاهري امام حسين(ع) و يا حضرت عباس مي كنند. اين كار نه تنها موجب از دست رفتن خلوص و شخصيت يك مراسم عزاداري مي شود كه نوعي وهن ارزش هاي مذهبي نيز محسوب مي شود. تنها هنري را مي توان عاشورايي دانست كه تلفيقي از معنويت، عاطفه و حماسه باشد. توازن و كنار هم قرار گرفتن اين سه مي تواند خلق كننده هنري در شأن عزاداري معصومين باشد. 

عزاداري غير سياسي

يكي از انحرافات عزاداري كه در واقع از عواقب عوام زده شدن آن به حساب مي آيد، غير سياسي شدن آن است. در اين حالت، هيئت عزاداري براي امام حسين(ع) شبيه به گردهمايي گروه هاي عرفاني كاذب مي شود. نتيجه چنين رويكردي اين است كه عزاداري بيش از آنكه موجب بيداري و پويايي شركت كنند در برنامه عزاداري شود، باعث تخدير و خمودگي مي شود. اين درحالي است كه يكي از جنبه هاي اصيل فرهنگ عاشورايي، گرايش آشكار و صريح سياسي آن در تقابل با ظلم و استيلاي استكبار و مستكبرين است. همچنانكه حضرت امام خميني (ره) نيز تصريح فرموده اند:"ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشک‌ها سیل جریان مى‏دهیم و خرد مى‏کنیم سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است." 

خرافه زدگي

از ديگر آسيب هاي ديرپاي هنرهاي عاشورايي خرافه زدگي است. اين آسيب كه در برنامه هاي هنري و آئيني عزاداري حسيني گاهي بروز مي يابد ناشي از كم اطلاعي و سطح پايين دانش هنرمند يا خواننده است. در اين وضعيت، هنرمند مجبور مي شود خلاء ناداني خود را با توضيحات و توصيفات جعلي و تصنعي جبران كند. نتيجه ورود خرافات به هنرها و آئين هاي عاشورايي –و به طور كلي عزاداري حسيني- اسوه زدايي و به جاي آن اسطوره زايي در اين نظام فرهنگي است. تفاوت اسوه و اسطوره در واقعي بودن است. اسوه ها واقعيت هايي هستند كه انسان ها را به سمت حقايق و راستي ها رهنمون مي سازند. اما اسطوره ها از تخيل برآمده اند و آنچنانكه وصف آن ها مي رود واقعيت ندارند. اسوه ها خود آفريننده و خلاق هستند. آن ها تاريخ را مي سازند. اما اسطوره ها مخلوقند و تاريخ، آن ها را مي سازد. وقتي كه يك مداح يا شبيه خوان و يا مرثيه سرا براساس شايعات و خيالات به روايت عاشورا مي پردازد، جايگاه حماسه و حماسه سازان عاشورا را به سطح اسطوره نازل مي سازد.

يكي ديگر از جلوه هاي خرافه زدگي در هنرهاي آئيني عاشورايي اغراق در وصف امام حسين (ع) و يارانش است. بين برخي از مداحان و مرثيه سرايان باب شده كه درباره سالار شهيدان را تعابيري را به كار مي برند كه تنها لايق پروردگار است. تعابيري كه حتي گاهي بوي كفر و شرك مي دهند.  

پاسداري از هنر عاشورايي

چه بايد كرد؟ پاسخ به اين پرسش دشوار است، زيرا پاسداري از هنرهاي راستين عاشورايي نيز مانند هر مقوله فرهنگي ديگري با روح و روان انسان ها سروكار دارد و اندازه گيري آن با متر و معيارهاي سخت افزاري تا حدي ناممكن است. اما با برخي تمهيدات و مجاهدت ها مي توان با انحرافات و تحريفات در اين هنر-آئين ها جلوگيري كرد.

صداوسيما يكي از نهادهايي است كه توانايي تأثيرگذاري بالايي دارد. اين رسانه ملي بايد از پخش برنامه هاي آئيني و نوحه سرايي هاي نامتناسب پرهيز كند و در مقابل، الگوهاي درست مداحي و مرثيه سرايي را معرفي كند. اين الگوها در شهرستان ها و روستاها بيشتر هستند.

همچنين مراكز و نهادهاي فرهنگي مي توانند نسبت به آموزش و پرورش هنرمندان عاشورايي براساس موازين راستين اقدام كنند. قرار دادن شكل هاي درست اجراي آئين هاي عاشورايي در اختيار مداحان و مرثيه گران نيز مي تواند مؤثر باشد.