برنامه های «رو به فردا» و «دیروز امروز فردا» از جمله جریان ساز ترین و تاثیر گذار ترین برنامه های برنامه های گفت و گو محور صدا و سیما در سال های اخیر بوده اند. اما این برنامه ها مدتی است که دیگر پخش نمی شوند. در گفت و گویی که با وحید یامین پور ، طراح ، نويسنده و مجري اين برنامه ها انجام دادم به بخشي از مسائل پشت پرده و مانع تراشي ها براي اين برنامه ها پرداخته شده است.

﷼ آقاي يامين‌پور! شما را با برنامه‌هايي چون «رو به فردا» و «ديروز،امروز، فردا» مي‌شناسيم. براي خوانندگان ما جالب است که بدانند شما چه مراحلي را طي کرديد تا به امروز رسيديد؟

- از سال 81 همکاري خودم را با صدا و سيما آغاز کردم و از سال 82 به‌طور متمرکز به معاونت صدا پيوستم و در راديو جوان مشغول به کار شدم و پس از مدتي سردبيري برنامه‌هاي زنده آن به بنده محول شد. خصوصيت کار بنده اين بود که کارشناس - مجري برنامه‌هاي سياسي و انديشه‌اي راديو جوان بودم و خواه ناخواه به عنوان کارشناس مجري برنامه‌هاي چالشي معرفي شدم.

از سال 83 به صورت جسته و گريخته به عنوان طراح و نويسنده در برخي برنامه‌هاي تلويزيوني نيز حضور يافتم.

جدي‌ترين اجراي من در تلويزيون به گفت‌وگوهايي با برخي چهر‌ه‌هاي خاص، مثل آقايان علي لاريجاني، ناطق نوري، حداد عادل و... در سالگرد شهادت شهيد مطهري در سال 87 برمي‌گردد. اين اولين برنامه گفت وگو محور تلويزيوني بود که اجرا کردم. پس از آن نيز دو قسمت از برنامه جنجالي شوک را اجرا کردم. کم کم همان چهر‌اي که از من در راديو شکل گرفت، در تلويزيون هم ايجاد شد.

در آستانه انتخابات سال 88 يک برنامه را به نام ايران 88 اجرا کردم که برنامه زنده‌اي بود و هر روز پخش مي‌شد و افرادي از طيف‌هاي مختلف سياسي در آن حاضر مي‌شدند و با آنها گفت و گويي شفاف و سياسي انجام مي‌شد.

اين برنامه تا شب انتخابات ادامه يافت و با حاشيه‌سازي‌ها و جنجالهاي برخي سايتها و نشريات هم مواجه شد و همين باعث شد که بيشتر سر زبانها بيفتد.

﷼ تا اينکه انتخابات برگزار شد و وارد فضاي سياسي و اجتماعي تازه‌اي شديم و نحوه نقش‌آفريني شما هم تغيير کرد.

- با اتفاقاتي که پس از انتخابات رياست جمهوري رخ داد، صدا و سيما احساس کرد که برنامه‌اي شبيه به «ايران 88» ادامه پيدا کند تا به تبيين اتفاقات رخ داده بپردازد. تا اواسط مرداد ماه اين برنامه ادامه يافت و مهمانان خاصي که در آن حضور مي‌يافتند آن را تبديل به برنامه‌اي شاخص کرد.

﷼ چه شد که اين برنامه به پايان رسيد؟

- اواسط مرداد ماه در بستر بيماري افتادم و مجبور به پايان آن شديم. اما تلويزيون علاقمند نبود که برنامه پايان يابد. به همين دليل پس از بازگشتم قرار شد که برنامه ادامه يابد. اين فضا ادامه پيدا کرد تا به اتفاقات روز عاشورا برخورديم. فرداي آن روز با من تماس گرفتند و خواستند که يک برنامه سياسي و گفت و گومحور جديد ارائه شود. به اين ترتيب «رو به فردا» شکل گرفت.

﷼ اين برنامه چگونه به «ديروز،امروز، فردا» ختم شد؟

- مناظره‌هاي تلويزيوني ما را با محدوديت‌هاي جدي مواجه کرد. از جمله مهمانهايي که تا نيم ساعت قبل از برنامه بالاخره به ما نمي‌گفتند که مي‌آيند يا نه، يا شرط و شروط عجيبي که برخي از آنها مي‌گذاشتند، به همين دليل با پيشنهاد معاونت وقت سيما (مرتضي ميرباقري) برنامه‌ جديدي را متناسب با دهه فجر طراحي کرديم که «ديروز، امروز، فردا» نام گرفت. مهمترين خصوصيت آن برنامه، اين بود که برخي از مهمانان آن براي نخستين بار به تلويزيون مي‌آمدند. ويژگي ديگرش اين بود که بيننده عام داشت؛ برخلاف بسيار ديگر از برنامه‌هاي سياسي صدا و سيما که مخاطب خاص داشته‌اند. اين برنامه را عموم مردم مي‌ديدند و درباره‌اش صحبت مي‌کردند.

﷼ چرا اين اتفاق افتاد؟

- مدتي بود که صدا و سيما فضاي جديدي را در برنامه‌هاي سياسي و گفت و گومحورش تجربه نکرده بود. راه افتادن بخش خبري30 /20 موج جديدي از اقبال نسبت به اخبار را در مردم ايجاد کرد. لازم بود که اين تجربه تکرار شود اما بسيار کم انجام شد.

کاري که ما کرديم اين بود که از فضاي رسمي برنامه‌هاي گفت و گومحور فاصله گرفتيم. فضايي در اين برنامه فراهم شد که مخاطب حرفي متفاوت و از جنس دغدغه‌هاي خودش را در فضايي به دور از از تعارفات رسمي بشنود. نگذاشتم که مهمانان برنامه از پاسخگويي طفره بروند و در لفافه‌اي از فضاي رسمي خودشان را پنهان کنند. از آن مهمتر، اينکه سوالاتي که در اين برنامه مطرح مي‌کردم، سوالاتي بودند که به طور مستقيم با فضاي ذهني جامعه در ارتباط بود. يعني من سوالات خودم يا رسانه ملي را نمي‌پرسيدم؛ بلکه جستجو مي‌کردم و آنچه شاخص بود و نبض اجتماعي محسوب مي‌شد را طرح مي‌کردم. نکته ديگري که خيلي مهم است و کمتر به آن توجه شده اين بود که چهره‌ها و جنس حرفهايي که در اين برنامه ارائه مي‌شد؛ بيشترين قرابت را با گفتمان اصيل انقلاب داشت. اين جنس حرفها را مردم کمتر شنيده بودند. نه اينکه صدا و سيما تلاشي براي بيان انديشه‌هاي امام و انقلاب نداشته‌اند. صدا و سيما هميشه تلاشش اين بوده ولي يا غفلت داشته يا فراموش کرده و يا به هر دليل ديگري، برخي چهره‌ها کمتر فرصت حضور يافتن و شفاف صحبت کردن يافتند.

با حضور چنين شخصيت‌ها و ارائه سخناني با جنس جديد، بالطبع، مردم هم استقبال کردند.

﷼ دغدغه‌هاي مردم را چگونه پي‌گيري مي‌کرديد؟ آيا با مردم در ارتباط مستقيم هستيد؟

- قطعا همين‌طور است. بالاخره ما در ميان مردم زندگي مي‌کنيم. از طرفي بنده شغلم معلمي است و مدرس دانشگاه هستم. يکي از عادت‌هايم حضور در دانشگاه‌هاست. حداقل هفته‌اي يک بار در يکي از دانشگاههاي کشور سخنراني يا جلسه دانشجويي دارم. يعني هر هفته به طور بي‌واسطه با چند صد دانشجو مواجه شده و صحبت‌ها؛ نظرات و سوالات آنها را مي‌شنوم. از طرفي، مردم با صدا و سيما در ارتباطند؛ از طريق تلفن؛ پيامک يا ايميل‌هايي که ارسال مي‌کنند.يا حتي بيواسطه براي وبلاگ شخصي ام نظر مي‌گذارند. من همه اينها را مي‌بينم. اين نظرات مردمي نسبت به نظرات سياسيون و رسانه‌ها براي من ارجح هستند. ابتدا اين‌ها را مد نظر قرار مي‌دهم. اتفاقا بي طرف بودن مجري يعني همين. يعني اينکه مجري نماينده ي مردم باشد در پرسشگري از مسوولين و چهره‌هاي سياسي. نه اينکه در سهم خواهي‌هاي آنها جا بگيرد.

﷼ اين برنامه‌ چه واکنش‌هايي را در پي داشت؟

- مي‌توانم تقسيم‌بندي کنم که واکنشهاي مثبت، اغلب از طرف مردم بود و واکنش‌هاي منفي اکثرا از طرف چهره‌ها و جريانات سياسي بروز پيدا مي‌کرد. سياسي‌ها به شدت مصلحت‌گرا هستند و از طرفي از برنامه‌هاي تلويزيوني سهم‌خواهي مي‌کنند. ما تا يک حرفي مي‌زديم که با منافع يک حزب يا جريان سياسي اصطکاک داشت يا هم‌جهت نبود، آن جريان در مقابل ما موضع مي‌گرفت. منتها مردم با سلايق سياسي مختلف، پخش اين برنامه‌ را يک اتفاق مطلوب تلقي مي‌کردند. حتي با اينکه با محتواي برنامه مخالف بودند، اما اين فضاي چالشي و شفاف را مي‌پسنديدند.

به هر نسبت که سايت‌ها و روزنامه‌هاي وابسته به گروهها، حزب‌ها و جريانات سياسي با برنامه ما مخالفت مي‌کردند، سايت‌ها و خبرگزاري‌هاي مردمي - که البته کمتر بودند - از ما حمايت مي‌کردند.

﷼ خاطرم هست که بعد از برنامه حضور سردار سعيد قاسمي، خيل عظيمي از مردم تماس مي‌گرفتند و مي‌گفتند که براي نخستين‌بار است که چنين آدمي را در تلويزيون ديده‌اند. مي‌گفتند که حالا فهميديم وقتي مي‌گويند سردار بسيجي؛ يعني چه؟! اين خاطره را چندين بار گفته‌ام اما از بس که شيرين است باز هم تکرارش مي‌کنم. يک خانمي از شمال تهران با ما تماس گرفت و گفت که از آخوندها و ريشوها متنفر بود و هيچ وقت هم از صدا و سيما استفاده نمي‌کرده، به طور اتفاقي برنامه سعيد قاسمي را ديده و تازه متوجه شده که ما جنس جديدي از آدم‌ها را هم داريم که وقتي مي‌گوييم انقلابي يعني اينها. کساني که منفعت خود را نمي‌بينند و آرمانهايشان را برتري مي‌دهند بر خواسته‌هاي شخصي‌شان. او تشکر کرد که او را با اين جنس از آدمها هم آشنا کرديم. اين‌گونه واکنش‌ها ما را مصمم کرد که اين فضا را ادامه دهيم.

﷼ به طور مشخص؛ چه جريانات سياسي و رسانه‌هايي عليه شما بودند؟ اين ضديت چه تاثيري روي شما گذاشت؟

شبکه‌هاي ماهواره‌اي ضد انقلاب که خيلي به برنامه ما مي‌پرداختند. حتي چند بار افرادي چون نوري‌زاده و چهره‌هاي ديگر آن شبکه‌ها درباره بنده و اين برنامه به طور مشخص صحبت کردند. اين واکنش‌ها اتفاقا براي من مهم بود. اين واکنش‌ها نشان مي‌داد که ما از انفعال خارج شده‌ايم و به گونه‌اي عمل کرده‌ايم که آنها بنسبت به ما عکس‌العمل نشان مي‌دهند. تقريبا بعد از هر برنامه‌اي آنها هم يک برنامه درباره ما مي‌ساختند. هنوز هم اين واکنش‌ها ادامه دارد. در داخل هم مي‌توانم بگويم که تقريبا همه جريانات سياسي، يک جايي به ما اعتراض مي‌کردند. البته نمي‌خواهم بگويم که برنامه ما کاملا بي‌عيب و نقص بود. من هم از نظرات همه، از جمله کساني که با اين برنامه مخالف بودند استفاده مي‌کردم. منتها مي‌خواهم عرض کنم که هيچ وقت اين‌گونه نبود که يک جريان سياسي کاملا از ما طرفداري کند.

﷼ آيا در اجراي برنامه‌ها براساس يک طرح يا سناريوي از قبل تعيين شده عمل مي‌کرديد؟

- بالطبع در هر برنامه‌‌اي براي تعيين موضوعات و پرسش‌ها با گروهي که مجموعه‌اي از رفقاي رسانه‌اي و فکري خودم هستند مشورت مي‌کردم. خودم نيز مواضع شخص مهمان را در چند ماه منتهي به برنامه جستجو کرده و مطالعه مي‌نمودم و در نهايت خطي را که مي‌خواستم انتخاب مي‌کردم. خطوط کلي برنامه را نيز با مديران سازماني در ميان مي‌گذاشتم. اما هيچ گاه طرح در نظر گرفته به طور صد در صد عملي نمي‌شد. در اکثر اوقات اتفاقاتي در برنامه مي‌افتاد که جهت آن را تغيير مي‌داد. بارها پيش آمد که برنامه از پيش‌بيني من فاصله گرفت و چيز ديگري شد. همين غير قابل پيش‌بيني بودن برنامه مهمترين دليل جذابيت آن بوده است.

يعني مخاطب احساس مي‌کرد که در اين برنامه قرار است اتفاقي خاص رخ دهد و حرفهاي جديدي زده شود.

﷼ شده بود که کساني نخواهند برنامه پخش شود و براي ممانعت از پخش آن تلاش کنند؟

- از ابتدا چنين تلاشهايي وجود داشت. هم در داخل سازمان صداو سيما و هم خارج از آن. البته نمي‌خواهم بگويم که همه مخالفتها سياسي بود. بعضي مخالفت‌ها‌ فني بود. مثلا برخي معتقد بودند که وقت چنين برنامه مناسب نيست و دوره اش گذشته است، يا معتقد بودند که اين جنس از برنامه‌ها با اين شيوه نبايد ارائه شود. مخالفتهاي سياسي هم وجود داشت. اما خوشبختانه ما هميشه با حمايت آقاي ضرغامي، رياست محترم صدا و سيما و آقاي ميرباقري که آن زمان معاون سيما بودند کار خودمان را ادامه مي‌داديم. البته اين حمايتها هم هميشه يک اندازه نبودند. بعضي مواقع، فشارها باعث مي‌شد که حمايت‌ها برداشته يا کم شوند.

﷼ کدام فشارها؟

- بالاخره يک برنامه سياسي به طور طبيعي مورد پسند يک عده‌اي نيست و آن عده لابي‌ها و ابزارهاي فشاري دارند که براي برنامه مشکل‌تراشي مي‌کنند. گاهي نيز فضاسازي برخي رسانه‌ها مشکل‌ساز مي‌شد. يعني روزنامه‌ها و سايت‌هايي که کاملا سياسي، جانبدارانه و غير منصفانه مسايل را بازتاب مي‌دهند. بسياري از رسانه‌ها منصفانه برخورد کردند و هر جا ضعفي را ديدند گفتند و هر جا قوتي را هم ديدند از آن ياد کردند. اما برخي روزنامه‌ها و سايت‌ها هستند که اصلا به آن چيزي که روي آنتن مي‌رود و نتيجه‌اي که حاصل مي‌شود کاري ندارند و صرفا به خاطر پخش يک برنامه و حرف جديدي که زده مي‌شود مخالفت و تخريب مي‌کنند.

 ﷼ مي‌توانيد مصداق‌هايي ذکر کنيد؟

- يادم هست که روزنامه اعتماد، در يک روز، 6 مقاله، گزارش و يادداشت عليه برنامه ما کار کرد. جالب اين است که برخي از اين مطالب هيچ ربطي به برنامه نداشت، بلکه پيش‌بيني‌ آينده و قضاوت درباره گذشته بود.

درباره شخص بنده چيزهايي را نوشتند که بسياري از آنها دروغ بود. آنها چون مي‌دانستند که برنامه منافع آنها را تامين نمي‌کند، تمام سعي خود را کردند تا آن را زمين بزنند.

﷼ فکر مي‌کنم که اين به خاطر جريان‌سازي و اثر مثبت برنامه بود.

- لازم است از روزنامه اعتماد تشکر کنم که باعث شد مردم با تيزبيني و علاقمندي بيشتري برنامه ما را دنبال کنند. هرکس درباره يک برنامه، چه مثبت و چه منفي صحبت مي‌کند، توجهات بيشتري را جلب مي‌کند. اما تاثيرگذاري مثبت برنامه بحث ديگري است. در نظرسنجي‌هاي انجام شده، بيش از 85 درصد مردم نسبت به آن اعلام رضايت کردند.باز هم تاکيد مي‌کنم که براي ما، رضايتمندي و نظر مردم، نسبت به نظر سياسيون اولويت و ارجحيت دارد.

﷼شما در يک سال گذشته چندين برنامه با اسامي مختلف روي آنتن برده‌ايد و هر کدام هم نام متفاوتي داشته. برنامه‌‌ آينده شما چه خواهد بود؟

- هنوز معلوم نيست که‌ آيا بنده برنامه‌اي خواهم داشت يا نه. اما اگر هم باشد، جنس برنامه چندان متفاوت نخواهد بود. حتي يک پيشنهاد هم براي اجراي برنامه افطار يکي از شبکه‌ها داشتم که گفتم من آن برنامه را هم به «ديروز، امروز، فردا» تبديل خواهم کرد. نمي‌دانم با سوءتفاهماتي که پيش آمده باز هم توفيق اجراي تلويزيوني نصيبم خواهد شد يا نه، اما به هر حال رويکرد و ساختار مورد علاقه بنده همين است. ضمن اينکه اين بار علاقمندم نام و اعتبار «ديروز، امروز، فردا» را حفظ کنم.

اصلا قصد خودستايي ندارم. اما اين برنامه به خاطر حرفهاي متفاوتي که زد، براي مردم، عزيز شد. اين برنامه به خاطر تصويري که از امام(ره) نشان داد و سخنان آرشيوي که از‌ آن حضرت پخش کرد و به خاطر صداقت مهمانانش، براي مردم ارجمند شد و مخاطب به آن اعتماد پيداکرد. بنابراين منطقي نيست که اين برنامه با ارزش و قابل اعتماد را از دست بدهم.

﷼ مدتي است که برنامه‌هاي گفت و گومحور در صدا و سيما افزايش يافته است. به نظر شما اين برنامه‌ها چه روندي را بايد پيش بگيرند تا هم جاذبه داشته باشند، هم اعتماد مخاطب را جلب کنند و هم جريان‌ساز شوند؟

- برنامه‌هاي گفت و گومحور داراي يک‌سري اصول ثابت حرفه‌اي هستند. به عنوان مثال، کسي که به اين برنامه دعوت مي‌شود و سخن مي‌گويد بايد از قشر قابل اعتماد مردم باشد. مثلا از متخصصين باشد که مردم بتوانند به او اعتماد کنند. اينها، حرفهايي کلي درباره برنامه‌هاي گفت و گومحور است اما به جز اين کليات، ما به شاخصه‌ها و امتيازات مهمتري نياز داريم که بايد به آنها بيشتر توجه شود.

ما در جمهوري اسلامي ايران هستيم و درباره رسانه‌اي سخن مي‌گوييم که عنوان رسانه ديني دارد. ما حرفي داريم که جنس آن متفاوت است. امثال بي‌بي‌سي، سي‌ان‌ان، فاکس‌نيوز و... حرف جديدي براي گفتن ندارند. آنها حرف‌هاي جويده شده تکراري ليبرال سرمايه داري را بازتوليد مي‌کنند. حرف‌هايشان ديگر تازگي ندارد و ساييده شده است. آن حرفي که الان جديد است و خريدار دارد، حرف‌هاي انقلاب اسلامي است. چه براي داخل و چه براي خارج از کشور اما رسانه هنوز آن‌گونه که امام مدنظر داشت نتوانسته با مردم مواجه شود.

حضرت امام(ره) فرمودند که صدا و سيما يک دانشگاه عمومي است. رسانه ملي بايد مردم را از غربزدگي نجات دهد. بايد مردم را رشد دهد. ما چقدر نسبت به اين تعهد خود درست عمل کرده‌ايم؟ نمي‌گويم که در اين راستا نبوده‌ايم. هميشه مديران سازماني، تلاششان دراين راستا بوده است. ولي واقعا تا به حال چقدر موفق بوده‌ايم؟

بعضي مي‌گويند که ديگر دوره اين حرف‌ها گذشته است، اما من ‌مي‌گويم هيچ وقت اين حرف‌ها را با جديت در رسانه نزده‌ايم که حالا دوره‌اش تمام شده باشد. حرفهايي که خود ما در برنامه «ديروز، امروز، فردا» زديم، حرف جديدي نبود و امام خميني(ره) و شهدا آنها را گفته بودند. منتها در اين مدت چون درباره آن حرفها کمترصحبت شد يا بسيار بد گفته شد، در برنامه ما تازگي پيدا کرد. يک بار يکي از مجري‌هاي معروف خارج از کشور نامه‌اي برايم ارسال کرد، در آن نوشته بود، هرچند جهت‌گيري‌هاي اين برنامه را قبول ندارم، چون در ساختار جمهوري اسلامي قرار دارد، اما به اين خاطر که تلويزيون رو به چنين برنامه‌اي آورده که مخاطب را به خودش جذب مي‌کند و تماشاگر را از پاي رسانه‌هاي ما مي‌گيرد و به خودش اختصاص مي‌دهد به تو تبريک مي‌گويم. حتي اين برنامه را با برخي برنامه‌هاي معروف شبکه فاکس‌نيوز مقايسه کرده بودند. دليل اين توفيق، استفاده از دکورهاي چند ميليوني و امکانات فني آنها نيست، بلکه تنها حرفمان متفاوت است. ما با ابتدايي‌ترين امکانات و دکورها برنامه را اجرا کرديم وحتي محل اجراي برنامه نيز در يک سوله خارج از سازمان بود، جايي که کمترين استاندارد‌هاي لازم را نداشت، ولي جنس حرفها به گونه‌اي بود که مردم را جذب خودش مي‌کرد. برنامه‌هاي گفت و گومحور، هر وقت به اين حرف جديد وفادار بودند، موفق شدند و اعتماد مردم را جلب نمودند. مردم خيلي زيرک هستند و مي‌دانند که چه برنامه‌اي سر آنها کلاه مي‌گذارد و چه برنامه‌اي به آنها خدمت مي‌کند. برنامه‌اي که در اين مدت از شبکه چهارم سيما با نام «راز» پخش شد را در نظر بگيريد. با اينکه شبکه و برنامه نخبگاني بودند، اما مخاطب عام جذب آن شد. چون همان شاخص‌ها و اصولي را که عرض کردم لحاظ نمود.

﷼ شما با اينکه خود از همکاران صدا و سيما هستيد، اما به نظر مي‌رسد که نسبت به آن هم انتقاد داريد؟ از جمله در يکي از سخنراني‌هاي اخير، از تمرکز سريالهاي تلويزيوني بر طبقه متوسط وعدم نمايش طبقات ضعيف‌تر انتقاد کرديد.

- قبل از هر چيز لازم به توضيح است که اگر بنده و هر فرد ديگري از صدا و سيما انتقاد مي‌کنيم، دليل بر ناديده گرفتن تلاشهاي مديران و دست‌اندرکاران رسانه ملي براي حل مشکلات و ارتقاي آن نيست. اينکه بنده به عنوان يکي از نيروهاي صدا و سيما از آن انتقاد مي‌کنم نشان مي‌دهد که اين رسانه، خود به ضعف‌هاي خودش واقف است، انتقاد‌پذير است و از خودش هم انتقاد مي‌کند. اينکه صدا و سيما اکنون در حال مديريت دهها شبکه ملي، استاني و بين‌المللي است، يک اتفاق کم‌نظير محسوب مي‌شود. اگر فراموش نکرده باشيم، تا چند سال پيش و در دهه 70، 2 يا 3 کانال تلويزيوني بيشتر نداشتيم. اين حجم عظيم از برنامه‌ها بي‌نظير است و 10 سال پيش، پيش‌بيني نمي‌شد که امروز صدا و سيما به چنين جايگاهي برسد.

با وجود اين حجم عظيم از برنامه‌ها طبيعي است که ايراداتي هم پيش مي‌آيد. اما به هر حال تلاش در جهت رفع اين مشکلات است. به عنوان مثال، سريال‌هايي که امروز پخش مي‌شوند، خيلي بهتر، کيفي‌تر و فني‌تر از قبل هستند. اما به هر حال نقاط ضعفي هم در آنها هست.

﷼ لطفا درباره اين نقاط ضعف توضيح دهيد؟

- به نظرم برخي سريالهايي که از سيما پخش مي‌شوند، وفاداري تام و تمام به گفتمان انقلاب اسلامي و دينداري انقلابي ندارند. در برخي سريالها همه بخش‌هاي مردم جامعه ديده نمي‌شود و با اينکه حرکت رو به جلو است، اما همچنان اين نقاط ضعف وجود دارد.

﷼ چه بايد کرد تا صدا و سيما به قله‌هاي پيش رو دست يابد؟

- نخست اينکه انتقادات کارشناسانه و خالصانه و صادقانه ادامه يابد. دوم اينکه ما بايد در توليد به صدا و سيما کمک کنيم. صدا و سيما در يک مبارزه رسانه‌اي نابرابر و ناجوانمردانه قرار دارد و با کل رسانه‌هاي جهان در حال مقابله است. امروز صدا و سيما در مقابل شرکتهاي بين‌المللي و کارتل‌هاي رسانه‌اي دنيا مقاومت مي‌کند. در اين شرايط نيروهاي حزب‌اللهي نمي‌توانند از دور نظاره کنند و صدا و سيما را مورد انتقاد و يا گاهي تشويق قرار دهند. صدا و سيما امروز با کمبود نيرو در بسياري بخش‌ها مواجه است. مثل دوره جنگ تحميلي که حضرت امام مي‌فرمودند جبهه‌ها را خالي نگذاريد، امروز هم در جنگ نرم، نمي‌توان جبهه را خالي گذاشت. صدا و سيما نمي‌تواند با همان عدّه و عدّه که از 10 سال پيش مبارزه مي‌کرد، امروز هم مقابله کند. برخي‌ها نقد را با سرزنش مي‌آميزند. نبايد صدا و سيما را سرزنش کرد. همه دارند تلاش مي‌کنند. سرزنش‌هاي غيرمنصفانه انرژي من و همکارانم را مي‌گيرد و اثر منفي دارد. کمي واقع بين باشيم و صادقانه نقد کنيم.

﷼ پيشنهاد شما براي جوانان حزب‌اللهي علاقمند به کار با صدا و سيما چيست؟

- رسانه و هنر در کشور ما هنوز جدي گرفته نشده است؛ اما حقيقت اين است که امروز رسانه مهمترين ابزار ما در جنگ نرم است. بايد کار با رسانه را ياد بگيريم. نسبت به سالها پيش، نيروهاي بهتري در اين عرصه حضور دارند، اما هنوز با کمبود مواجه هستيم. پيشنهاد بنده اين است که نيروهاي داراي نگاه متعهد، نخست رسانه را جدي بگيرند، سپس آموزش ببينند و کار با رسانه را ياد بگيرند و سپس منتظر هيچ نهاد و مرکزي نباشند تا از آنها دعوت کند، بلکه خودشان توليد و عرضه کنند. عرضه که زياد شود، قدرت رسانه هم براي انتخاب بالا مي‌رود. راه براي چنين مسيري باز است.

﷼ براي کار اجرا، چه تکنيک‌هايي داريد و از چه سبک‌ها و فنوني پيروي مي‌کنيد؟

- بنده يک مجري حرفه‌اي نيستم و اصلا کارم هم اجرا نيست. اما سر کلاس در دانشگاه با دانشجويان وارد گفت و گو مي‌شوم و به يک تجربه‌اي در گفت و گو مي‌رسم و مي‌فهمم که استدلالم بايد واجد چه شاخصه‌هايي باشد تا طرف مقابلم را قانع کند يا از چه موضعي بايد سوالم را بپرسم تا طرف بحث بهتر پاسخم را بدهد. همين تجربه را به رسانه منتقل کردم و رسانه نيز باعث شد تا تجربه‌ام را کامل کنم. بسياري به من ايراد مي‌گيرند که شاخصه‌هاي فني يک مجري تلويزيوني را رعايت نمي‌کنم. حتي در لباس پوشيدن هم من را سرزنش مي‌کنند. چون که من مجري نيستم و اگر هم به برنامه‌اي بروم که جنسش با من جور نباشد نمي‌دانم که چه بايد بکنم.

﷼ آيا الگو هم داريد؟

- در مورد کار مجري‌گري هيچ الگويي ندارم. اما اگر از من بپرسيد که الگوي کار من در حوزه هنر و رسانه، به اين معني که از او الهام مي‌گيرم کيست، نمي‌توانم اشتياق و علاقمندي شديد خودم به شهيد آويني را انکار کنم.

 از ابتداي جواني، به شدت علاقمند به‌ آثار آن شهيد بودم. مي‌توانم بگويم برخي کتابهاي شهيد آويني را بيش از سه بار خوانده‌ام و هنوز هم مي‌خوانم. آثار شهيد آويني براي من فقط آثاري براي مطالعه، سرگرمي و آموزش نيستند، بلکه اين کتابها براي من کاملا الهام‌بخش‌اند. گاهي احساس مي‌کنم که نطقم کور شده و نمي‌توانم چيزي بگويم و بنويسم و يا حس سخنراني ندارم، کافي است يک مقاله از شهيد آويني بخوانم تا مشکلم حل شود.

﷼ خودتان به عنوان يک منتقد، کار خودتان را نقد مي‌کنيد؟

- احساس مي‌کنم که گاهي زود هيجان‌زده مي‌شوم. در کار اجرا بايد خيلي پيش‌بيني شده عمل کرد. اگر مجري نتواند خودش را کنترل کند و هيجان‌زده شود، برنامه‌هايش به هم مي‌خورد. به برخي مخاطبان باتجربه و مسن که نسبت به کار من انتقاد دارند و توقعشان اين است که با طمانينه و وقار بيشتري عمل کنم حق مي‌دهم.

﷼ در پايان اگر نکته ناگفته‌اي هست بفرماييد.

- شهيد آويني نگاه خاصي به رسانه داشت و حتي کارهاي فني را نيز بدون وضو انجام نمي‌داد. مي‌گفت که اگر وضو بگيريد، در مسير تکوين و اراده الهي قرار مي‌گيريد و ابزار و آلات هم با شما بهتر کار مي‌کنند. من به اين نگاه اعتقاد دارم و در هيچ يک از برنامه‌ها بدون نذر و وضو حاضر نشده‌ام. نکته ديگر اينکه خيلي از موانع را، مردم از سر راه ما برداشتند. با بسياري از افراد مواجه شدم که مي‌گفتند براي برنامه، دعا و قرآن مي‌خوانند و نذر مي‌کنند. يکي از رزمندگان جنگ را ديدم که به من گفت، همسرش جانباز قطع نخاعي است و هر شب براي ادامه برنامه سوره مزّمّل را مي‌خواند.

مرد کهنسالي مي‌گفت براي ما ختم صلوات گرفته‌ است. در مسجدي يک روحاني را ديدم که گفت هرگاه من را در تلويزيون مي‌بيند برايم آيت‌الکرسي مي‌خواند.

اينها، در کار ما خيلي موثر بودند. در طول اجراي برنامه‌ها بارها برايم پيش آمد که پيش‌بيني خوب و موفقيت‌آميزي داشتم، اما چون نفسانيات در آن وارد شد، نتيجه‌اش ناموفق شد. شايد باور نکنيد. يک بار با هيجان بسيار زيادي به برنامه رفتم. همين که قصد آغاز برنامه را داشتيم، دکور شکست! آن هم در شرايطي که که فقط سه دقيقه براي شروع برنامه فرصت داشتيم. همان موقع متوجه‌شدم که هيجان بنده يک هيجان نفساني بود. همانجا استغفار و نذر کردم و در نتيجه مشکل حل شد و برنامه را اجرا کرديم.

﷼ با تشکر از فرصتي که در اختيار ما قرار داديد.

- من هم از شما ممنون هستم.