نگاهی به سریال های «شکوه یک زندگی» و «پرواز در ارتفاع صفر»
زندگی در ارتفاع صفر!
امسال به مناسبت هفته دفاع مقدس دو سریال مرتبط با این موضوع از سیما پخش شد. «شکوه یک زندگی» و «پرواز در ارتفاع صفر» روایتهایی درباره دوران جنگ تحمیلی را به تصویر کشیدند و سعی کردند به ایثارگران و خانوادههای آنها ادای دین کنند. تا اینجای کار همه چیز قابل قبول و تحسینبرانگیز است؛ اما آنچه در این دو سریال اتفاق افتاد، درجا زدن آنها در موضوعات تکراری و ماجراهای کلیشهای بود. در حالی که هر گوشه از دفاع مقدس ما پر از اتفاقات شگفتانگیز ناگفته است، دو سریالی که سیما برای این مناسبت تدارک دید، حرفهای تازهای برای گفتن نداشتند.
«شکوه یک زندگی» به کارگردانی رضا بهشتی که از شبکه دو سیما پخش شد، داستان تکراری انتظار خانوادههای رزمندهها برای بازگشت آنهاست. بخش اول این سریال که به ازدواج نارگل و یحیی انجامید، براساس کهنالگوی رقابت پسر فقیر و پولدار برای رسیدن به یک دختر شکل گرفت. در این کهنالگو که بارها در داستانها و فیلمهای دیگر تکرار شده، دختر به پسر ثروتمند نه میگوید و پسر فقیر را به دلیل ویژگیهای شخصیتی برتر انتخاب میکند؛ اما آن کسی که در این رقابت شکست خورده نیز به این راحتی میدان را خالی نمیکند و به حیلههای خود ادامه میدهد و انتقام میگیرد. این بخش از سریال، در دوران پیش از انقلاب میگذرد. سالها و ماههای پایانی رژیم پهلوی در روستاها مملو از تضاد میان اربابان و مردم عادی بود. جای تعجب است که چرا این موضوع در این بخش از سریال به هیچ وجه مطرح نمیشود؟!
اما بخش دوم سریال هم درباره رفتن یحیی به جبهه است. در این بخش نیز سیر داستان و حوادث آن شبیه به «شیار 143» است. با این تفاوت که در آن فیلم، انتظار یک مادر برای بازگشت فرزندش به تصویر کشیده شده بود و در این سریال، یک همسر منتظر شوهرش است.
افزون بر تکراری بودن همه جزئیات داستان، آنچه در سریال «شکوه یک زندگی» قابل انتقاد است، نبود روح مبارزه و حماسه است. برخلاف عنوان سریال، ما با قصهای مواجه هستیم که آدمها همه افسرده، دلمرده و غمگین هستند. شکست، جدایی و هجران بر تاروپود این درام تنیده شده است. این در حالی است که نیاز اصلی و اساسی مردم و به ویژه جوانان به آثاری است که در کنار نمایش رنجها و مصایب خانوادههای داغدیده در دوران جنگ، روح سلحشوری و مقاومت را هم به مخاطب خود منتقل کنند. برخلاف این نیاز، برآیند مفهومی و محتوایی سریال «شکوه یک زندگی» به دختران جوان و نسل امروز این است که اگر با فردی مانند یحیی ازدواج کنند، باید یک عمر زندگی خود را در پریشانی و اندوه بگذرانند!
در قسمت آخر این سریال، فرزند یحیی، پس از پیدا شدن پیکر مطهر پدرش، به جای افتخار و سربلندی، به گونهای برخورد میکند که گویی از پدرش طلبکار است! کافی است گفتوگوی این دختر با روح یحیی در منطقه جنگی را یک بار دیگر نگاه کنیم؛ این سکانس بیشتر شبیه به محاکمه یک متهم است. دختر طوری با روح پدر شهیدش صحبت میکند که گویی حقی از او ضایع شده و یحیی به او مدیون است! آیا این دختر عاقل و بالغ که ظاهری معقول هم دارد، هنوز پس از این همه سال نمیداند که پدرش برای چه او را رها کرده و به جبهه رفته است؟
«پرواز در ارتفاع صفر» به کارگردانی حسن برزیده نیز همین وضعیت را داشت؛ این سریال که از شبکه اول سیما پخش شد، روایتگر زندگی یک خلبان نیروی هوایی ارتش در دوران دفاع مقدس است. اولین برداشت مخاطب این سریال، شباهت بسیار زیاد آن به سریال «شوق پرواز» است. داستان آن سریال هم، تلفیقی از زندگی خانوادگی و شخصی و دنیای کاری یک خلبان بود. عباس بابایی هم با وجود زندگی عاشقانه و زیبای خود، برای دفاع از همه چیز میگذرد. در سریال «پرواز در ارتفاع صفر» نیز همه چیز عیناً تکرار میشود. در این سریال هم یک خلبان بر سر دو راهی مأموریتهای دشوار و خطرناک خود در جنگ و زندگی خانوادگیاش دچار چالش میشود. با اینکه فضای این سریال نیز درباره جنگ هوایی است و این عرصه مملو از حماسهآفرینی و اتفاقات مهیج است؛ اما سازنده سریال از این ظرفیت بهره چندانی نبرده و بیشتر بر مسائل حاشیهای و درگیریهای عاطفی قهرمان خود متمرکز شده است.
در پایان اینکه مرکز امور نمایشی سیما که مسئول اصلی ایدهیابی، طراحی و تولید سریالهاست، به تجدید نظر در سیاستگذاری و برنامهریزی در زمینه ساخت آثار دفاع مقدسی نیاز دارد. همچنین، این موضوع نباید به هفته دفاع مقدس محدود شود و به جای مضامین تکراری باید مسائل بکر و متناسب با نیاز امروز جامعه مدنظر قرار بگیرد.
+ نوشته شده در پنجشنبه چهارم آبان ۱۳۹۶ ساعت 19:41 توسط آرش فهیم
|