نگاهی به هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن
سواحل کن همراه با امواج صهیونیسم و ایران هراسی
درحالی که هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن، به طور آشکاری در جهت اهداف سیاسی و ایدئولوژیک عمل کرد، اما همچنان با استقبال مسئولان و فیلمسازان دولتی در ایران مواجه شد. حتی پذیرفتن یک فیلم ضعیف و بیمایه اما ضدایرانی و همچنین دعوت از وزیر رژیم صهیونیستی که از وی به عنوان دست راست نتانیاهو یاد میشود و اقدام او برای تبلیغ رژیم غاصبش هم باعث نشد تا ایرانیان کننشین، کوچکترین اعتراضی کنند! دوستداران جشنواره کن البته حضور پررنگ ایران در این جشنواره را نشانه دوستی این جشنواره فرانسوی با ایران میدانند. اصغر فرهادی که سال قبل نیز جایزه بهترین فیلمنامه این جشنواره را گرفته بود، علاوه بر اینکه به عنوان مهمان ویژه حضور یافت، در مراسم افتتاحیه این جشنواره نیز سخنرانی کرد. به جز این، با حضور چند هنرمند و مسئول، بازار فیلم ایران در جشنواره کن برپا شد. همچنین چند فیلم از فیلم سازهای ایرانی نیز در این جشنواره به نمایش درآمد. فیلم اخیر عباس کیارستمی با عنوان «۲۴ فریم» هم به نمایش درآمد و مراسم یادبودی هم برای این فیلمساز فقید ایرانی برگزار شد. اما چه کسی میتواند انکار کند که هدف اصلی دستاندرکاران جشنواره کن از چنین حرکت هایی، نفوذ مدیریتی در سینمای ایران است؟ به این معنی که آنها با نوع جوایز و حمایتهای خود، بخشی از فیلم سازهای جوان ایرانی را به سمت مدنظر خودشان سوق میدهند و قصد دارند تا به اصطلاح، سینمای ایران را «کنیزه» کنند.
جشنواره فیلم کن، طی یک دهه اخیر، با ایران و سینمای ایران ارتباط زیادی پیدا کرده است. البته قبل از این هم فیلمهایی از کشورمان در این گردهمایی حضور مییافتند و جوایزی را هم دریافت میکردند. حتی در سال ۱۹۹۷ میلادی فیلم «طعم گیلاس» به کارگردانی عباس کیارستمی به عنوان بهترین فیلم کن انتخاب و جایزه نخل طلا به آن اهدا شد. اما از اواسط دهه ۸۰ بود که این ارتباط، از بعد فرهنگی و هنری فراتر رفت و شکل و شمایل سیاسی و ایدئولوژیک پیدا کرد. همچنان که در دوره اخیر این جشنواره نیز چند فیلم ضدایرانی در کن پذیرفته شد و به نمایش درآمد.
برخورد سیاسی جشنواره کن با ایران از ۱۰ سال قبل شدت پیدا کرد و از آن زمان تاکنون، هر سال در این جشنواره، تبلیغاتی علیه کشورمان صورت گرفته است. در سال ۱۳۸۶ این جشنواره میزبان یک انیمیشن ضدایرانی با عنوان «پرسپولیس» بود. این اثر حتی جايزه ويژه هيئت داوران را نیز از آن خود کرد، هرچند که در آن دوره مديريت سينمايي ايران با ارسال نامهاي به مسئولان فرهنگي فرانسه، به نمايش اين فيلم در كن اعتراض كرده بود. دو سال بعد از آن نیز یک فیلم ضدایرانی دیگر با عنوان «کسی از گربههای ایرانی خبر نداره» به کارگردانی بهمن قبادی، در حالی از سوی کن برای شرکت در یکی از بخشهای حاشیهای آن برگزیده شد که کارگردان این اثر در میان ایرانیان، ناشناخته و فیلمهای قبلی وی نیز در داخل کشور با بیاعتنایی مردم روبه رو شده است. نکته قابل توجه اینکه مدت کوتاهی قبل از آن، قبادی از رکسانا صابری (خبرنگار آمریکایی ایرانی الاصل متهم به جاسوسی برای آمریکا) حمایت کرده بود. یک سال بعد از آن هم جشنواره فیلم کن از جعفر پناهی، فیلم ساز نه چندان مطرح ایرانی که به اتهامات ضدامنیتی محکوم شده بود، به عنوان داور این جشنواره دعوت کرد، اما چون پناهی امکان خروج از کشور را نداشت، یک صندلی خالی برای وی در کن تعیین شد!
در سالهای بعد نیز جشنواره فیلم کن، پذیرای چند فیلم ضدایرانی از جمله «یک خانواده محترم» و همچنین فیلمهایی در حمایت از تروریستهای سوری بود، اما اوج افتضاح این جشنواره در سالهای اخیر، نمایش و تقدیر از فیلمهایی در جهت ترویج همجنسگرایی بوده است، به طوری که در سال ۹۲ و در شصت و ششمين جشنواره فيلم کن، جایزه بهترین فیلم به اثری نه چندان قوی، اما دارای مضمون همجنسگرایی اهدا شد؛ آن هم دقیقا در شرایطی که دولت فرانسه، اقدام به تصویب قانون ازدواج همجنسگراها کرده و تظاهراتی در اعتراض به این قانون در آن کشور برپا شده بود. به همین دلیل هم سايت «هاليوود ريپورتر» در گزارشي، به طور تلويحي به فرمايشي بودن انتخاب فيلمها در شصت و ششمين جشنواره فيلم کن اشاره کرد.
در هفتادمین دوره جشنواره کن، رویکرد سیاسی غلیظتر شد. به طوری که چند فیلم ضدایرانی در این جشنواره به نمایش درآمد. ازجمله این آثار، فیلم «لِرد»، ساخته اخیر محمد رسول اف است. این فیلم بنا به گفته تماشاگران ایرانی حاضر در جشنواره کن، بسیار ضعیف و فاقد ساختار هنری است. تنها چیزی که باعث شده برگزارکنندگان جشنواره کن چنین اثری را بپذیرند، این است که به طور اغراقآمیزی شرایط کشور ایران را منفی و بد نمایش داده است. وضعیت این فیلم به گونهای است که حتی روزنامه شرق که معمولا از فیلمهای جشنوارهای حمایت میکند، نیز از آن انتقاد کرده است. همچنین برخی از رسانهها نوشتهاند که در فیلم از فرقه ضاله بهائیت نیز حمایت شده است.
یکی دیگر از اتفاقات سیاسی جشنواره کن، تبلیغ رژیم صهیونیستی است. به طوری که وزیر فرهنگ و ورزش رژیم صهیونیستی، مهمان ویژه این دوره از جشنواره کن بود. میری رگو، که از او به عنوان دست راست بنیامین نتانیاهو یاد میشود، فرصت را غنیمت شمرده و به تبلیغ رژیم غاصب خود پرداخت. روش انتخاب شده از سوی او نیز البته برخلاف رفتار سران این رژیم، نرم و به ظاهر فرهنگی است. به این ترتیب که لباسی را پوشیده که منقش به تصویر قدس شریف است. رسانه های رژیم صهیونیستی، این حرکت را تبلیغی برای پنجاهمین سالگرد اشغال شهر قدس توسط این رژیم قلمداد کردند. نکته قابل تأمل این است که میری رگو، از اعضای حزب راست افراطی اسرائیل است. درحالی که بسیاری از کاربران عرب در فضای مجازی به دعوت از وزیر رژیم اشغالگر قدس اعتراض کردهاند، هنرمندان ایرانی حاضر در جشنواره کن هنوز هیچ واکنشی نشان ندادهاند. در این جشنواره افرادی چون اصغر فرهادی، رخشان بنی اعتماد، امیر اسفندیاری (مسئول غرفه ایران در جشنواره کن) و... حضور دارند، اما هنوز خبری درباره اعتراض آنها به دعوت جشنواره کن از میری رگو مخابره نشده است.
البته اهالی جشنواره کن پاسخ حمایت خود از یک رژیم تروریستی را گرفتند. چون این جشنواره برای دومین سال پیاپی در فضایی امنیتی و تحت تهدیدهای تروریستی برگزار شده است. حتی در یکی از شبهای برگزاری جشنواره، به خاطر وجود محموله مشکوک به بمبگذاری در یکی از سالنهای نمایش فیلم، تماشاچیها مجبور به ترک سینما شدند.
با این اوصاف جای سؤال است؛ چرا مسئولین سینمایی ما نه تنها هیچگاه از این اتفاقات رنجیده خاطر نمیشوند که هر سال با سفر خود به جشنواره کن به رونق بیشتر این رویداد کمک میکنند؟ چرا برخی از دوستان منتقد و روزنامهنگار ما در ستایش از جشنواره کن مینویسند و در نشریات خود به تبلیغ این محفل کذایی میپردازند؟
حضور مسئولان سينمايي ايران در جشنواره كن، آن هم به شكل بسيار منفعلانه و غیرهوشمندانهاي كه در سالهاي اخير اتفاق افتاده يك خطاي استراتژيك فرهنگي است. استدلال مديران سينمايي اين است كه حضور در بازار فيلم جشنواره كن يك فرصت اقتصادي براي ماست. اما به راستي اين حضور كه هر سال هم اتفاق مي افتد، چه تأثير مهمي روي اقتصاد سينماي ما داشته است؟ اي كاش حداقل حضور دستاندركاران محترم سينماي ما در كن، اندكي فعالانه بود. اما آنچه اتفاق افتاده بيشتر در حد يك سفر توريستي و تفريحي بوده است. اگر اين چنين نيست، افرادي كه به جشنواره كن مي روند يك گزارش و كارنامه ارائه دهند كه حضورشان درآنجا چه نفعي براي ما داشته است؟ چه اقدامي براي دفاع از فرهنگ و هويت انقلابي كشورمان انجام دادهاند؟ مسافران كن بگويند كه براي خنثي ساختن و اعتراض به سياستگذاري ضدايراني جشنواره كن چه تدابيري را به كار بردند؟ بدون شك اين دوستان ما پاسخ قانعكنندهاي ندارند. با اين حساب، حضور رسمي ايران در اين محفل، غيرعاقلانه است و حتي به آن مشروعيت هم مي بخشد. اين درحالي است كه تحريم جشنواره فيلم كن، هم عزتمندي و هويت ما را علنيتر از قبل ميكند و هم به كاهش اعتبار آن كمك ميكند. اگر اين مسافرت اندك سود اقتصادي هم در پي دارد، آيا ارزش آن با زير سؤال رفتن كشورمان و توهين به حرمت و شأن ايران قابل جايگزيني است؟